کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تبدیل به یون کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
احسان
فرهنگ نامها
(تلفظ: ehsān) (عربی) خوبی ،نیکی ، نیکویی ؛ (به مجاز) بخشش ، انعام ، نیکویی کردن؛ (در تصوف) نیکی کردن در مقابل بدی دیگران .
-
ارجا
فرهنگ نامها
(تلفظ: erjā) (عربی) امیدوار کردن ؛ امید بخشی ، به تأخیر انداختن .
-
ایلاف
فرهنگ نامها
(تلفظ: ilāf) دوست کردن ، سازواری دادن ، خو گرفتن ، در قرآن به معنای عهد و مانند و اجازه به امان است.
-
بعثت
فرهنگ نامها
(تلفظ: beesat) (عربی) برانگیختن و به کاری واداشتن ، زنده کردن ، انتصاب پیغمبر اسلام (ص) به مقام نبوت از سوی خداوند .
-
هدی
فرهنگ نامها
(تلفظ: hodā) (عربی) (در قدیم) هدایت کردن ، هدایت ، راهنمایی ؛ رسیدن به حق و حقیقت ؛ راه راست ، مسیر درست ؛ (به مجاز) دین هدایت ، اسلام .
-
جلوه
فرهنگ نامها
(تلفظ: jelve) (عربی) نمایان شدن ، خود را آشکار کردن ، خودنمایی؛ (به مجاز) زیبایی ، جاذبه .
-
توکل
فرهنگ نامها
(تلفظ: tavakol) (عربی) یقین داشتن به رحمت خداوند و امید بستن به او ؛ (در تصوف) واگذار کردن کارها به خداوند در جایی که اراده و قدرت بشری کارساز نباشد .
-
الفت
فرهنگ نامها
(تلفظ: olfat) (عربی) خو گیری ، انس ، محبت ، دوستی ، همدمی ، عادت کردن به کسی (چیزی) همراه با دوست داشتن ِاو (آن).
-
الها
فرهنگ نامها
(تلفظ: elhā) (عربی) (مصدر باب افعال از لهوء) شادی آوردن ؛ بسیار بخشش کردن ؛ به شنیدن آواز مشغول شدن .
-
ستایش
فرهنگ نامها
(تلفظ: setāyeš) حمد و سپاس خداوند ، شکرگزاری (به درگاه خداوند) ، ستودن ، مدح کردن ، تعریف ، مدح، تمجید، تعریف و تمجید شدن.
-
نجوا
فرهنگ نامها
(تلفظ: najvā) (عربی) سخن آهسته ؛ صحبت کردن با یکدیگر معمولاً با صدای آهسته به قصد این که کسی آن را نشنود .
-
نورافشان
فرهنگ نامها
(تلفظ: nur afšān) (عربی ـ فارسی) آنچه نور به اطراف خود میپراکند ، نور پاش ؛ (در قدیم) نور افشانی کردن.
-
ارحام
فرهنگ نامها
(تلفظ: arhām) (عربی) (جمع رحم) ، خویشان ، کسان ، بستگان ، منسوبان به ویژه منسوبان نَسَبی؛ ]این واژه اگر ' ِارحام ' /erham/ تلفظ شود به معنی مهربانی کردن، مهر ورزیدن، بخشایشآوردن است ) .
-
ویونا
فرهنگ نامها
(تلفظ: vauonā) [وَیُو (در سنسکریت) = عروس و (در اوستایی) = ازدواج کردن + نا (پسوند نسبت)] منسوب به وَیو ؛ (به مجاز) عروس ؛ دختری که عروس شده .
-
کهبد
فرهنگ نامها
(تلفظ: kahbod) (مرکب از ' کَه ' به معنی بوتهی زرگری و ' بُد ' به معنی مخدوم) ، مدیر و مخصوصاً به معنی کسی که مسکوکات [سکهها] را برای جدا کردن خوب از بد آزمایش کند و عموماً به معنی کسی که نیک را از بد و صواب را از خطا تشخیص دهد.