کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تابناک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
واقد
فرهنگ نامها
(تلفظ: vāqed) (عربی) تابناک ، مشتعل .
-
بهشید
فرهنگ نامها
(تلفظ: behšid) تابناک و دارای فروغ و روشنایی .
-
تافته
فرهنگ نامها
(تلفظ: tāfte) گداخته ؛ (در قدیم) درخشنده و تابناک ، روشن .
-
روژین
فرهنگ نامها
درخشنده و تابناک. مثل روز روشن. نامی کردی. روشنایی
-
روزمهر
فرهنگ نامها
(تلفظ: ruz mehr) (به مجاز) مهر تابناک ، مهر و عشق روشن و تابنده .
-
تاباندخت
فرهنگ نامها
(تلفظ: doxt tābān) (به مجاز) دختری که زیباروی است و چهرهی او روشن و تابناک است .
-
آذرنگ
فرهنگ نامها
(تلفظ: āzarang) آتش رنگ ، نورانی ، تابناک ، آذرگون ، روشن .
-
نیراعظم
فرهنگ نامها
(تلفظ: nayyer aezam) (عربی) (به مجاز) خورشید ؛ (به مجاز) زیبا و تابناک .
-
مهرفروغ
فرهنگ نامها
(تلفظ: mehr foruq) با فروغی چون مهر ؛ (به مجاز) زیبا و تابناک .
-
روژین
فرهنگ نامها
(تلفظ: ružin) (کردی ـ فارسی) (روژ = روز + ین (پسوند نسبت)) ، منسوب به روز ؛ تابناک و درخشنده ؛ (به مجاز) زیبا .
-
روشنچهر
فرهنگ نامها
(تلفظ: ro(w)šan čehr) (روشن + چهر = چهره) ، دارای چهرهی تابناک .
-
فروزان
فرهنگ نامها
(تلفظ: foruzān) آنچه بر اثر سوختن روشنایی دهد ، فروزنده ، شعلهور ، مشتعل ، روشن ، تابناک ، درخشنده.
-
نیکافروز
فرهنگ نامها
(تلفظ: nik afruz) نیک افروزنده ، ویژگی آن که خوبی و نیکی را رونق میبخشد و خوبی و نیکی از وجود او تابناک است ؛ مصلح و خیر.
-
هورشید
فرهنگ نامها
(تلفظ: hur šid) (هور = خورشید + شید = آفتاب) ، نور خورشید ، آفتاب ؛ (به مجاز) زیباروی تابناک .
-
شهابالدین
فرهنگ نامها
(تلفظ: ša(e)hāboddin) (عربی) نورِ دین ، آن که وجودش برای دین تابناک است ؛ (در اعلام) شیخ شهاب الدین سهروردی از حکمای معروف ایرانی (شیخ اشراق) در قرن ششم (هـ.. ق) .