کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بی گفت و گو پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
بینظیر
فرهنگ نامها
(تلفظ: bi nazir) (فارسی ـ عربی) بیمانند ، بیهمتا .
-
جستوجو در متن
-
محدث
فرهنگ نامها
(تلفظ: mohaddes) (عربی) (در ادیان) آن که احادیث پیشوایان دینی را میداند و آنها را بیان میکند ؛ (در قدیم)قصه گو ، مورخ .
-
طناز
فرهنگ نامها
(تلفظ: tannāz) (عربی) ویژگی زن یا دختری که ظاهری زیبا و حرکات و رفتاری دلنشین و همراه با ناز و عشوه دارد ؛ (به مجاز) بسیار زیبا ، دلنشین و فریبنده ؛ (در قدیم) آن که به کنایه و از روی طنز و ریشخند سخن میگوید ، طنز گو و ایراد گیر .
-
امیراردلان
فرهنگ نامها
(تلفظ: amir ardelān) (عربی ـ فارسی) نامی مرکب برای پسران که به تعبیری میتوان گفت امیر سرزمین مقدس و پاک .
-
ظریف
فرهنگ نامها
(تلفظ: zarif) (عربی) دارای اجزا یا ساختار نازک ، باریک و همراه با ظرافت و تناسب ؛ ویژگی آن که (به ویژه زن) اندامی کوچک ، ریز نقش ، و متناسب یا حرکات و رفتاری همراه با ظرافت و نرمی دارد ؛ (به مجاز) دقیق یا شایستهی توجه و باریک اندیشی ؛ دارای ظرافت ، ...