کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بی کم و زیاد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
بینظیر
فرهنگ نامها
(تلفظ: bi nazir) (فارسی ـ عربی) بیمانند ، بیهمتا .
-
جستوجو در متن
-
کیارس
فرهنگ نامها
(تلفظ: kiyāras) تصحیفِ [تغییر دادن یا کم و زیاد کردن نقطههای آن ، خطا کردن در نوشتن و خواندن کلمهای] واژهی کیارش ، ← کیارش .
-
گرانمهر
فرهنگ نامها
(تلفظ: gerān mehr) دارای مهر محبت زیاد و فراوان .
-
سوگل
فرهنگ نامها
(تلفظ: so(w)gol) (ترکی) (در گفتگو) مورد علاقه و محبت زیاد ، محبوب .
-
منیراعظم
فرهنگ نامها
(تلفظ: monir aezam) (عربی) درخشندگی و تابندگی زیاد ؛ (به مجاز) بسیار زیبا رو .
-
مرکام
فرهنگ نامها
آرنج هایم. (کنایه از علاقه ی زیاد در زبان بختیاری و نوعی ابراز علاقه)
-
گران ناز
فرهنگ نامها
(تلفظ: gerān nāz) دارای ناز ، کرشمه و غمزهی فراوان ؛ دارنده ی قشنگی و زیبایی زیاد ؛ (به مجاز) جذاب و خوشایند.
-
سوزان
فرهنگ نامها
(تلفظ: suzān) دارای حرارت و گرمای بسیار زیاد ؛ (در قدیم) (به مجاز) سرشار از اندوه و اشتیاق .
-
زروار
فرهنگ نامها
(تلفظ: zarvār) (زر + وار (پسوند )) ، به رنگ زر ، طلایی ؛ (به مجاز) دارای ارزش و اعتبار زیاد .
-
محتشم
فرهنگ نامها
(تلفظ: mohtašam) (عربی) دارای حشمت و شکوه ، با حشمت ؛ (در قدیم) دارای خَدَم و حَشَم زیاد ؛ (به مجاز) بزرگ و توانگر و ثروتمند ؛ (در اعلام) شمسالشعرای کاشانی ، شاعر اوایل عهد صفوی ، مشهور به محتشم کاشانی .
-
الماس
فرهنگ نامها
(تلفظ: almās) (از یونانی) (در مواد) کربن خالصی که در دما و فشار زیاد متبلور شده باشد . سختترین مادهی طبیعی است و کاربردهای تزیینی و صنعتی دارد ؛ (در قدیم) ( به مجاز) شمشیر .
-
اطرا
فرهنگ نامها
(تلفظ: etrā) (عربی) (در قدیم) بسیار ستودن ، مدح و ستایش فراوان ، مبالغه کردن در مدح کسی ، درود گفتن زیاد و زیادهروی در ستایش کسی.
-
جوان
فرهنگ نامها
(تلفظ: javān) آن که زمان زیادی از عمرش نگذشته است ، کم سن و سال ؛ (به مجاز) شاداب و با طراوت.
-
فروغاعظم
فرهنگ نامها
(تلفظ: foruq aezam) (فارسی ـ عربی) (فروغ = ( ← فروغ) + اعظم = بزرگوارتر ، بزرگتر ، بزرگوار ، بزرگ) ویژگی آن که دارای درخشندگی و روشنایی زیاد است ؛ (به مجاز) زیبارو .