کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بی وفا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
بینظیر
فرهنگ نامها
(تلفظ: bi nazir) (فارسی ـ عربی) بیمانند ، بیهمتا .
-
جستوجو در متن
-
وفا
فرهنگ نامها
(تلفظ: vafā) (عربی) پایدار بودن در قول و قرار ، تعهد دوستی یا عشق ؛ (در قدیم) دوستی ، رفاقت ؛ (در اعلام) میرزا محمد حسینی فراهانی متخلص به ' وفا ' از شعرای معروف اوائل قرن سیزدهم هجری قمری و عموی قائم مقام فراهانی .
-
وافی
فرهنگ نامها
(تلفظ: vāfi) (عربی) به اندازه لازم و مورد نیاز ، کافی ؛ بسیار ؛ (در قدیم) کامل ، تمام ؛ لایق ، شایسته ؛ وفادار، با وفا .
-
وفادار
فرهنگ نامها
(تلفظ: vafā dār) (عربی ـ فارسی) آن که یا آنچه به تعهد ، دوستی و عشق پای بند باشد ، با وفا .
-
صداقت
فرهنگ نامها
(تلفظ: se(a)dāqat) (عربی) راستی و درستی ؛ (در عرفان) نزد اهل سلوک پایداری دل در وفا و جفا و منع و عطا است.