کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بی قصد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
بینظیر
فرهنگ نامها
(تلفظ: bi nazir) (فارسی ـ عربی) بیمانند ، بیهمتا .
-
جستوجو در متن
-
کامین
فرهنگ نامها
(تلفظ: kāmin) (کام = آرزو ، اراده ، قصد ، لذت ، خوشی ، توانایی ، معشوق + ین (پسوند نسبت)) به معنی آرزومند ، صاحب اراده و قصد ، توانا و ... .
-
رایمند
فرهنگ نامها
(تلفظ: rāymand) (رای + مند (پسوند دارندگی)) ، صاحب رأی ، با تدبیر ، عاقل ، خردمند ؛ (در قدیم) آن که عزم و قصد کاری دارد ؛ عزم کننده ، قصد کننده .
-
اردکام
فرهنگ نامها
(تلفظ: ardkām) مقدسکام ، کام پاک ؛ آرزوی پاک و مقدس ، مراد و قصد درست و مقدس .
-
نیکآهنگ
فرهنگ نامها
(تلفظ: nik āhang) دارای نیت و قصد نیک ، خوش نیت ، نیکو ضمیر .
-
مقصود
فرهنگ نامها
(تلفظ: maqsud) (عربی) آنچه کسی قصد انجام آن را دارد ، منظور ، مقصد .
-
آهنگ
فرهنگ نامها
(تلفظ: āhang) قصد ، عزم ، صوت ، نیت ، اندیشه ، خرد ، اراده ، سیما ، قیافه ؛ (در موسیقی) لحن ، ملودی ، قطعهی موسیقی .
-
نجوا
فرهنگ نامها
(تلفظ: najvā) (عربی) سخن آهسته ؛ صحبت کردن با یکدیگر معمولاً با صدای آهسته به قصد این که کسی آن را نشنود .
-
قدرت
فرهنگ نامها
(تلفظ: qodrat) (عربی) توانایی ، توان ، سلطه و نفوذ ؛ (در فلسفه قدیم) توانایی ویژهی موجود زنده که با آن از روی قصد و اراده عملی را انجام میدهد یا ترک میکند .
-
کامرو
فرهنگ نامها
(تلفظ: kāmro) (کام = خواست ، اراده ، قصد + رو) ، به کام رونده ؛ ویژگی آن که به خواست و اراده خود حرکت میکند ؛ (به مجاز) دارای اراده .
-
مراد
فرهنگ نامها
(تلفظ: morād) (عربی) خواست ، آرزو ؛ مقصود ، منظور ، قصد ؛ (در تصوف) پیر ؛ (در قدیم) عزم ، اراده ، مایهی کامرانی و موفقیت ؛ (در عرفان) کسی است که قوت ولایت در او به مرتبهی تکمیل نقصان رسیده باشد .
-
منش
فرهنگ نامها
(تلفظ: maneš) اخلاق و رفتاری که ناشی از خوی و خصلتها و عادتهای رفتاری یک شخص است ، خوی، طبیعت ؛ شخصیت برجسته و عالی ، طبع عالی ؛ (درقدیم) اندیشه ، تفکر ؛ تصمیم ، قصد ، نیت؛ مزاج .
-
گلباران
فرهنگ نامها
(تلفظ: gol bārān) گل ریزان ، گل پاشان ، ریختن و پاشیدن گل ؛ ریختن گلِ فراوان بر سر کسی یا جایی معمولاً به قصد تمجید و بزرگ داشت .
-
کاوه
فرهنگ نامها
(تلفظ: kāve) گاودرفش [یعنی علم ورایت گاو] ؛ (در اعلام) نام شخصیتِ اساطیری شاهنامه و آهنگری ایرانی که روزبانان ضحاک هفده پسر او را کشته و قصد داشتند آخرین فرزند او را نیز قربانی ماران دوش ضحاک سازند ، کاوه دادخواهان به مجلس ضحاک در آمد و خورشید و ... ...