کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بی فضل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
بینظیر
فرهنگ نامها
(تلفظ: bi nazir) (فارسی ـ عربی) بیمانند ، بیهمتا .
-
جستوجو در متن
-
ابولفضل
فرهنگ نامها
پدر فضل
-
ادب
فرهنگ نامها
(تلفظ: adab) دانش ، فضل ، معرفت ، هنر ، حسن معاشرت ، آزرم ، حرمت ، پاس .
-
حسیب
فرهنگ نامها
(تلفظ: hasib) (عربی) (در قدیم) دارای فضل و کمال اکتسابی یا ذاتی ، بزرگوار ؛ از اسامی خداوند .
-
فضیلت
فرهنگ نامها
(تلفظ: fazilat) (عربی) برتری در دانش ، هنر و اخلاق ، فضل ؛ ارزش و اهمیت ؛ (در قدیم) (در علم اخلاق) ویژگیهای ستودهی اخلاقی در مقابلِ زذیلت .
-
ابوالفضل
فرهنگ نامها
(تلفظ: abolfazl) (عربی) پدر فضل ؛ (در اعلام) نام یکی از پسران حضرت علی (ع) و برادر امام حسین (ع) ؛ (عباس بن علی معروف به قمر بنی هاشم) .
-
هنرمند
فرهنگ نامها
(تلفظ: honarmand) آنکه توانا در خلق آثار هنری است ؛ آن که دارای مهارت و فنی است ؛ (در قدیم) آن که دارای فضل و کمال یا فضایل اخلاقی است ؛ (در قدیم) قوی ، نیرومند .
-
فضل
فرهنگ نامها
(تلفظ: fazl) (عربی) برتری در دانش ، اخلاق و هنر ؛ دانش و معلومات ؛ لطف و توجه و رحمت و احسان (که از خداوند میرسد) ؛ (در قدیم) افزونی ، زیادتی ، سخاوت و بخشندگی ؛ (در اعلام) نام چند تن از مشاهیر تاریخی .