کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بی عزت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
بینظیر
فرهنگ نامها
(تلفظ: bi nazir) (فارسی ـ عربی) بیمانند ، بیهمتا .
-
جستوجو در متن
-
سانیار
فرهنگ نامها
(تلفظ: sānyār) (سان = کیفیت ، چگونگی ، قدرت ، عزت + یار (پسوند دارندگی)) ، دارای عزت و قدرت و کیفیت .
-
عزتالله
فرهنگ نامها
(تلفظ: ezzatollāh) عزت خدا ، ارجمندی خداوندی .
-
عزالدین
فرهنگ نامها
(تلفظ: ez(z)oddin) (عربی) موجب کرامندی کیش و آیین ، سبب عزت و ارجمندی دین .
-
مجدالدین
فرهنگ نامها
(تلفظ: majddoddin) (عربی) سبب عزت و بزرگی دین ، مایهی شوکت و بزرگی دین .
-
ارزین
فرهنگ نامها
(تلفظ: arzin) (منسوب به اَرز) ، ارزشمند ، ارجمند ، دارای جاه و مقام ، دارای حرمت و عزت و احترام ؛ نگه دارندهی راستی و درستی .
-
عزت
فرهنگ نامها
(تلفظ: ezzat) (عربی) عزیز و گرامی بودن ، سربلندی و ارجمندی در مقابلِ ذلت ؛ احترام ، بزرگداشت ، گرامیداشت ، تکریم ؛ (در قدیم) (به مجاز) خداوند .
-
مکرم
فرهنگ نامها
(تلفظ: mokarram) (عربی) گرامی و عزیز کرده ، عزیز و محترم ؛ (در حالت قیدی) (در قدیم) با عزت و بزرگی .
-
کرامت
فرهنگ نامها
(تلفظ: ke(a)rāmat) (در تصوف) کاری خارقالعاده ، که به دست اولیا انجام میگیرد ؛ داشتنِ صفات پسندیده ، بزرگواری ، شرافت ، بخشندگی ، سخاوت ؛ (در قدیم) احترام ، عزت ؛ بزرگداشت ، هدیه .
-
کیا
فرهنگ نامها
(تلفظ: kiyā) (در قدیم) پادشاه ، سلطان ، حاکم ، فرمانروا ، والی ؛ (به مجاز) سرور و بزرگ ؛ (به مجاز) حرمت ، عزت ، آبرو ؛ (در اعلام) عنوان بعضی از حکام و رؤسای طبرستان و گیلان در قدیم.
-
عزیز
فرهنگ نامها
(تلفظ: aziz) (عربی) آن که او را بسیار دوست بدارند یا برای او ارزش و احترام زیادی قائل باشند ، گرامی، محبوب ، دارای رفاه ، عزت و احترام در مقابلِ ذلیل ؛ از نامها و صفات خداوند ؛(در قدیم) دارای عظمت و احترام ؛ (در تصوف) مرشد ، پیر .