کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بی شرف پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
بینظیر
فرهنگ نامها
(تلفظ: bi nazir) (فارسی ـ عربی) بیمانند ، بیهمتا .
-
جستوجو در متن
-
حسیبه
فرهنگ نامها
(تلفظ: hasibe) (عربی) دارندهی نام و شرف و بزرگی ، زنِ شریف در اصل و نسب.
-
شرف
فرهنگ نامها
(تلفظ: šaraf) (عربی) حرمت و اعتباری که از رعایت کردن ارزش های اخلاقی بوجود میآید ، بزرگواری ، افتخاری که از امری نصیب شخص میشود ؛ برتری ؛ (در احکام نجوم) محل یک سیاره در منطقه البروج که سیاره در آن محل تأثیری قوی دارد .
-
شریف
فرهنگ نامها
(تلفظ: šarif) (عربی) دارای شرف ، ارجمند ، بزرگوار ، دارای ارزش و اعتبار ، ارزشمند ، خوب ، عالی ؛ (در قدیم) از نسل امامان شیعه ، سید .
-
اصغر
فرهنگ نامها
(تلفظ: asqar) (عربی) کوچکتر ، خردتر ، کِهتر. ]این نام به اعتبار نام حضرت علی اصغر (ع) فرزند کوچک امام حسین (ع) شرف و رواج دارد[.
-
اکبر
فرهنگ نامها
(تلفظ: akbar) (عربی) بزرگتر ، مِهتر ، سالمندتر ، بزرگسالتر. (این نام به اعتبار اسم حضرت علی اکبر (ع) فرزند بزرگ امام حسین (ع) شرف و رواج دارد).
-
عبدالحسین
فرهنگ نامها
(تلفظ: abdolhoseyn) (عربی) بندهی حسین ؛ (به مجاز) دوستدار و ارادتمندِ امام حسین (ع) ؛ ]این نام به لحاظ تولا و دوستی با امام حسین (ع) انتخاب میشود[؛ (در اعلام) عبدالحسین شرف الدین بن یوسف عاملی موسوی دانشمند و متکلم شیعه در قرن 13 و 14 (هـ.ق).