کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بی شاهد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
بینظیر
فرهنگ نامها
(تلفظ: bi nazir) (فارسی ـ عربی) بیمانند ، بیهمتا .
-
جستوجو در متن
-
محمدشاهد
فرهنگ نامها
(تلفظ: mohammad šāhed) از نامهای مرکب ، ← محمد و شاهد .
-
شاهده
فرهنگ نامها
(تلفظ: šāhede) منسوب به شاهد به معنی زیبارو ؛ (به مجاز) محبوب و معشوق .
-
آهودخت
فرهنگ نامها
(تلفظ: āhu doxt) (آهو + دخت = دختر) دختری به زیبایی آهو ؛ (به مجاز) دختر زیبا روی و شاهد .
-
شاهد
فرهنگ نامها
(تلفظ: šāhed) عربی گواه ، حاضر ، مرد خوبروی ؛ در قدیم) به مجاز) محبوب ، خدای تعالی ؛ در تصوف) خداوند به اعتبار ظهور و حضور در قلب سالک ؛ در قدیم) به مجاز) عالی ، خوب ، دلپذیر .
-
شهیدا
فرهنگ نامها
(تلفظ: šahidā) (عربی ـ فارسی) (شهید + الف اسم ساز) ، شاهد ، حاضر ، کسی که در راه خدا کشته شود؛ (در عرفان) آنکه در پرتو تجلیات معشوق محو شود .