کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بی زنی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
بینظیر
فرهنگ نامها
(تلفظ: bi nazir) (فارسی ـ عربی) بیمانند ، بیهمتا .
-
جستوجو در متن
-
فائقه
فرهنگ نامها
زنی که از لحاظ جمال بر دیگران رجحان دارد
-
عابده
فرهنگ نامها
(تلفظ: ābede) (عربی) (مؤنث عابد) (در قدیم) زنی که بسیار عبادت میکند . ← عابد .
-
بیدخت
فرهنگ نامها
(تلفظ: bidoxt) (در نجوم) زهره ، ناهید ، ← زهره ؛ به علاوه (در اعلام) زنی زیبا که هاروت و ماروت فریفتهی او شدند .
-
حورالجمال
فرهنگ نامها
(تلفظ: hurojjamāl) (عربی) زنی که زیبایی و روی او چون حورا (زن زیبای بهشتی) باشد ؛ (در اعلام) یکی از دختران امام حسین (ع) .
-
غانیه
فرهنگ نامها
(تلفظ: qāniye) (عربی) (مؤنث غانی) ، زنی که به سبب زیبایی خویش بینیاز از زیور باشد ؛ زن جوان پاکدامن در زندگی زناشویی .
-
فائقه
فرهنگ نامها
(تلفظ: fā’eqe) (عربی) (مؤنث فائق) عالی ، برتر ؛ زنی که از حیث جمال بر همگان برتری داشته باشد .
-
فرحنسا
فرهنگ نامها
(تلفظ: farah nesā) (عربی) (فرح + نسا) ، زنی که موجب شادی و شادمانی باشد ، شادی آور ، شادمان کننده .
-
سلمی
فرهنگ نامها
(تلفظ: salmi) (عربی) (در گیاهی) نام گیاهی است ؛ (در اعلام) زنی معشوقه در عرب و (به مجاز) هر معشوق را گویند .
-
طوعه
فرهنگ نامها
(تلفظ: tuee) (عربی) اطاعت ، فرمانبری ؛ (در اعلام) نام زنی که مسلم بن عقیل به خانه او پناه برد .
-
آرامدخت
فرهنگ نامها
(تلفظ: ārām doxt) (آرام + دخت = دختر) دختر آرام و سازگار ، زنی که در زندگی با همه چیز مدارا کند .
-
میسا
فرهنگ نامها
(تلفظ: maysā) (عربی ، مَیساء) زنی که با برازندگی و تکبر راه میرود ، متکبر و با تبختر راه میرود .
-
نجلا
فرهنگ نامها
(تلفظ: najlā) (عربی) (مؤنث انجل) ، زن فراخ چشم ، زنی که چشمانی وسیع و زیبا داشته باشد .
-
الهه
فرهنگ نامها
(تلفظ: elāhe) (عربی) (= الاهه) (مؤنث ' اله ' ربالنوع) ؛ پرستش کردن ؛ ماه نو ، آفتاب ؛ بتان ؛ (در ادیان) در اعتقادات قدیم نیمه خدایی که نمایندهی نوعی خاص بوده و به صورت زنی ظاهر میشده است .