کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بی زاد و ولد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
بینظیر
فرهنگ نامها
(تلفظ: bi nazir) (فارسی ـ عربی) بیمانند ، بیهمتا .
-
جستوجو در متن
-
زادمهر
فرهنگ نامها
(تلفظ: zād mehr) (زاد = آزاد + مهر) ؛ (در اعلام) یکی از خنیاگران ، سرایندگان و نوازندگان ایرانی .
-
کیازاد
فرهنگ نامها
(تلفظ: kiyā zād) (کیا + زاد = زاده) ، به معنی بزرگ زاده و پادشاه زاده ، از نژاد و گوهر پادشاهان و سروران.
-
زادفرخ
فرهنگ نامها
(تلفظ: zād farrox) فرخ زاد ؛ (در اعلام) نام یکی از ایرانیان اصیل (باستان) است و نیز نام میرآخورِ هرمز میباشد .
-
گلزاد
فرهنگ نامها
(تلفظ: gol zād) (گل + زاد = زاده) ، آن که چون گل متولد شده ، آن که مادرزاد گل است ؛ (به مجاز) زیبارو و لطیف.
-
نیوزاد
فرهنگ نامها
(تلفظ: niv zād) (نیو = دلیر ، شجاع + زاد = زاده) ، زاده دلیر و شجاع ؛ (به مجاز) دلیر و شجاع ؛ (در اعلام) نام پسر گشتاسب شاه ایران ؛ ]این نام در متون مختلف بصورتهای ' نیوزار' و ' نیوهزاد' ضبط شده است[ .
-
زادان
فرهنگ نامها
(تلفظ: zādān) (زاد = آزاد + ان (پسوند نسبت)) ، منسوب به آزاد ، آزاد و آزاده ؛ (در اعلام) سرسلسلهی زادنیان در عصر رسول اکرم (ص) که بر گروهی از اعراب حکومت میکرده است و او از قبایل معروف قزوین است .