کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بی خویشتن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
بینظیر
فرهنگ نامها
(تلفظ: bi nazir) (فارسی ـ عربی) بیمانند ، بیهمتا .
-
جستوجو در متن
-
اعتصام
فرهنگ نامها
(تلفظ: eetesām) (عربی) (در قدیم) متوسل گردیدن ، پناهنده شدن؛ خویشتن را از گناه بازداشتن، معصوم بودن ، معصومیت ، بازماندن از گناه به لطف خدا ، خویشتن داری از گناه .
-
حلیمه
فرهنگ نامها
(تلفظ: halime) (عربی) (مؤنث حلیم) زن خویشتن دار ، صبور و با تحمل ، دختر بردبار .
-
صاین
فرهنگ نامها
(تلفظ: sāyen) (عربی) (در قدیم) نگهدارنده ، محافظ ؛ (به مجاز) حفظ کنندهی خویشتن از گناه ، پرهیزکار .
-
حلیم
فرهنگ نامها
(تلفظ: halim) (عربی) خویشتن دار، با صبر و تحمل، بردبار؛ از نام ها و صفات خداوند.
-
عفت
فرهنگ نامها
(تلفظ: effat) (عربی) حالت خویشتن داریِ زن در رویارویی و معاشرت با نامحرم و حفظ آبرو ، پاکدامنی ؛ رعایت اصول اخلاقی ، پرهیزکاری ، پارسایی .
-
صونا
فرهنگ نامها
(تلفظ: so(w)nā) (عربی ـ فارسی) (صون + ا (پسوند نسبت)) ، منسوب به صون ، خویشتن داری از گناه ، صیانت .
-
رعنا
فرهنگ نامها
(تلفظ: raenā) (عربی) زیبا و دلفریب ؛ زن خویشتن آرا ؛ (در قدیم) ویژگی آن که یا آنچه به سبب داشتن ظاهر زیبا ، قدرت ، یا ثروت بسیار ، خودخواه و گستاخ شده است ؛ (به مجاز) بلند و کشیده ؛ گلی که از درون سرخ و از بیرون زرد باشد .