کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بی حشمت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
بینظیر
فرهنگ نامها
(تلفظ: bi nazir) (فارسی ـ عربی) بیمانند ، بیهمتا .
-
جستوجو در متن
-
حشمت
فرهنگ نامها
(تلفظ: hešmat) (عربی) بزرگی و احترام ناشی از داشتن قدرت و ثروت بسیار ؛ (در قدیم) شرم ، حیا ، پروا .
-
آفرنگ
فرهنگ نامها
(تلفظ: āfrang) حشمت ، زیبایی .
-
محتشم
فرهنگ نامها
(تلفظ: mohtašam) (عربی) دارای حشمت و شکوه ، با حشمت ؛ (در قدیم) دارای خَدَم و حَشَم زیاد ؛ (به مجاز) بزرگ و توانگر و ثروتمند ؛ (در اعلام) شمسالشعرای کاشانی ، شاعر اوایل عهد صفوی ، مشهور به محتشم کاشانی .
-
امیراحتشام
فرهنگ نامها
(تلفظ: amir ehtešām) (عربی) امیری که دارای حشمت ، شکوه، شأن و شوکت است.
-
شکوه
فرهنگ نامها
(تلفظ: šokuh) حالتی در کسی که به بزرگی جلوه کند و احترام برانگیزد یا چشمها را خیره کند ، بزرگی ، حشمت و جلال .
-
سایه
فرهنگ نامها
(تلفظ: sāye) (در فیزیک) تاریکی نسبی که به سبب جلوگیری تابش مستقیم نور در سطح یا فضا ایجاد میشود در مقابلِ روشن ؛ (به مجاز) ، توجه ، عنایت ، پناه ، حمایت ؛ (در قدیم) (به مجاز) حشمت و بزرگی .