کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بی حرارت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
بینظیر
فرهنگ نامها
(تلفظ: bi nazir) (فارسی ـ عربی) بیمانند ، بیهمتا .
-
جستوجو در متن
-
آتش
فرهنگ نامها
(تلفظ: ātaš) حرارت توأم با نور ، یکی از عناصر اربعه؛ (به مجاز) حرارت و گرما؛ (به مجاز) عواطف تند ، شور و شوق ؛ (به مجاز) برق ، تلألؤ ؛ (در قدیم) (به مجاز) شراب .
-
سوزان
فرهنگ نامها
(تلفظ: suzān) دارای حرارت و گرمای بسیار زیاد ؛ (در قدیم) (به مجاز) سرشار از اندوه و اشتیاق .
-
هورداد
فرهنگ نامها
(تلفظ: hur dād) (هور = خور = خورشید + داد = داده) دادهی خورشید ؛ (به مجاز) تابنده و پر حرارت .
-
هورشاد
فرهنگ نامها
(تلفظ: hur šād) (هور = خورشید + شاد) ، خورشید شاد ، آفتاب شادمان ؛ (به مجاز) پر حرارت و شاد و خوشحال .
-
آفتاب
فرهنگ نامها
(تلفظ: āftāb) خورشید ، شمس ، ستارهی نورانی (از ثوابت) مرکز منظومه شمسی که نور و حرارت زمین از آن است ؛ (به مجاز) نوری که از خورشید به زمین میتابد ، نور و تابش خورشید ؛ (در قدیم) (شاعرانه) (به مجاز) زنِ زیبارو ؛ چهرهی زیبا .