کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بی امان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
بینظیر
فرهنگ نامها
(تلفظ: bi nazir) (فارسی ـ عربی) بیمانند ، بیهمتا .
-
جستوجو در متن
-
امان
فرهنگ نامها
(تلفظ: amān) (عربی) بی بیم شدن ؛ بی ترس ؛ ایمن ؛ حفاظت ، عنایت ؛ زنهار ، پناه ؛ ایمنی ، آرامش .
-
اماندا
فرهنگ نامها
(تلفظ: amāndā) (ترکی) در امان ، در پناه تو.
-
سامه
فرهنگ نامها
(تلفظ: sāme) (در قدیم) عهد ، پیمان ؛ جای امن و امان ، پناه ، مأمن .
-
ایلاف
فرهنگ نامها
(تلفظ: ilāf) دوست کردن ، سازواری دادن ، خو گرفتن ، در قرآن به معنای عهد و مانند و اجازه به امان است.
-
آمنه
فرهنگ نامها
(تلفظ: āmene) (عربی) (مؤنث آمن) ایمن و بیخوف ، در امن و امان ؛ (در اعلام) نام مادر حضرت رسول اکرم (ص).
-
معصوم
فرهنگ نامها
(تلفظ: maesum) (عربی) بیگناه و پاک ؛ (در ادیان) پیغمبر اکرم (ص) دخترش فاطمه (س) و هریک از دوازده امام شیعه ؛ (در قدیم) در امان ، محفوظ .