کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بی اشتیاق پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
بینظیر
فرهنگ نامها
(تلفظ: bi nazir) (فارسی ـ عربی) بیمانند ، بیهمتا .
-
جستوجو در متن
-
حنین
فرهنگ نامها
(تلفظ: hanin) (عربی) (در قدیم) زاری ، ناله ، نوحه ؛ اشتیاق .
-
امید
فرهنگ نامها
(تلفظ: om(m)id) آرزو ، انتظار ، رجا ، توقع ، چشمداشت ؛ اشتیاق یا تمایل به روی دادن یا انجام امری همراه با آرزوی تحقق آن .
-
سوزان
فرهنگ نامها
(تلفظ: suzān) دارای حرارت و گرمای بسیار زیاد ؛ (در قدیم) (به مجاز) سرشار از اندوه و اشتیاق .
-
شادیفروغ
فرهنگ نامها
(تلفظ: šādi foruq) نور و روشنی شادی ، پرتو شادی و شادمانی ، شادی با شوق و اشتیاق .
-
آرزو
فرهنگ نامها
(تلفظ: ārezu) خواهش ، کام ، مراد ، چشمداشت ، امید ، توقع و انتظار ؛ میل و اشتیاق برای رسیدن به مراد یا مقصودی معمولاً مطلوب .
-
فروغ
فرهنگ نامها
(تلفظ: foruq) روشنیای که از آتش ، خورشید و دیگر منابع نورانی میتابد ؛ پرتو ؛ شعلهی آتش ؛ (به مجاز) رونق ، درخشندگی و جذابیت ؛(به مجاز) امید به زندگی و شوق و اشتیاق.
-
مشتاق
فرهنگ نامها
(تلفظ: moštāq) (عربی) دارای شوق ، بسیار مایل ، آرزومند ؛ (به مجاز) عاشق ؛ (در عرفان) مشتاق کسی است که به نهایت عشق و شیفتگی رسیده است و در نزد ایشان اشتیاق یعنی شوق به لقاء حق میباشد ؛ (در اعلام) میر سیدعلی حسینی اصفهانی معروف به مشتاق از شعرای قرن ...