کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بیش بهار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
بهامین
فرهنگ نامها
(تلفظ: bahāmin) فصل بهار ، بهار .
-
بهاره
فرهنگ نامها
(تلفظ: bahāre) مربوط به بهار ، به عمل آمده در بهار ، منسوب به بهار . ← بهار .
-
بهارک
فرهنگ نامها
(تلفظ: bahārak) ]بهار + ک(اَک)/-ak/ (پسوند شباهت)[ به معنای مانند بهار ، همچون بهار ؛ (به مجاز) زیبا با طراوت.
-
بهاران
فرهنگ نامها
(تلفظ: bahārān) هنگام بهار ، موسم بهار .
-
گل بهاره
فرهنگ نامها
(تلفظ: gol bahāre) گل + بهاره = مربوط به بهار ، به عمل آمده در بهار ، گلِ بهاری ، گلی که در بهار می شکفد ؛ به مجاز) زیبا و با طراوت .
-
ایلیاز
فرهنگ نامها
(تلفظ: il yāz) (ترکی) سالی که سراسر بهار است ، کسی که در تمام فصل های سال برای او بهار است.
-
گل بهار
فرهنگ نامها
(تلفظ: gol bahār) [گل + بهار = فصل اول سال ، شکوفهی درختان خانوادهی مرکبات ، گیاهی زینتی از خانوادهی کاسنی ، بابونه ، بهارنارنج؛ به مجاز بخش آغازین یا دورهی شادابیِ هر چیز]، روی هم به معنای گلِ بهاری ، گلِ گیاه بابونه ، بهار نارنج و کاسنی ، گلِ ت...
-
بهامد
فرهنگ نامها
(تلفظ: be(a)hāmad) بهترین بهار ؛ بهترین پیشامد .
-
تیراژه
فرهنگ نامها
(تلفظ: tirāže) رنگین کمان ، قوس و قزح ، طوق بهار.
-
بهاردخت
فرهنگ نامها
(تلفظ: bahār doxt) اسم مرکب (بهار + دخت) (به مجاز) دختر زیبا رو .
-
همیشار
فرهنگ نامها
(تلفظ: hamišār) همیشه بهار ؛ (به مجاز) سرسبز و خرم و با طراوت .
-
نوبهار
فرهنگ نامها
(تلفظ: no(w)bahār) آغاز فصل بهار ؛ (در قدیم) سبزهی نو رسته ، گل و شکوفهی تازه روییده ؛ نو بهار (از سنسکریت) (در قدیم) به معنی معشوق یا زن زیبا ؛ ]در اصل نام معبد بودایی در بلخ بوده و به علت وجود بتهای زیبا در آن ، ' مشبه به ' زیبارویان و معشوقگان ...
-
زبیده
فرهنگ نامها
(تلفظ: zobeyda(e)) (عربی) (= زبید ) ، نام گیاهی (همیشه بهار) ؛ (در اعلام) دختر جعفر بن منصور زن هارون الرشید و مادر خلیفه امین .
-
بنفشه
فرهنگ نامها
(تلفظ: banafše) (در گیاهی) هر یک از گیاهانِ کوتاه دولپهای که در اوایل بهار میرویند ؛ (به مجاز) مو ، زلف .
-
خجسته
فرهنگ نامها
(تلفظ: xojaste) (اوستایی) مبارک ، فرخنده ؛ (در موسیقی ایرانی) گوشهای در دستگاه نوا ؛ (در قدیم) سعادتمند، کامروا، خوشبخت ؛ (در گیاهی) همیشه بهار (گل).