کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بين پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
جهان بین
فرهنگ نامها
(تلفظ: jahān bin) ویژگی آن که جهان را میبیند ؛ (در قدیم) (به مجاز) چشم و دیده ؛ (در قدیم) آنچه جهان را در آن میتوان دید ؛ جهان نما .
-
نیکبین
فرهنگ نامها
(تلفظ: nik bin) (در قدیم) (به مجاز) آنکه یا آنچه خوبیها را میبیند ، خوشبین .
-
گلبین
فرهنگ نامها
(تلفظ: gol bin) (گل + بین (جزء پسین) = نشان دهنده) ، نشان دهندهی گل ؛ (به مجاز) دارای طبعی لطیف و ظریف.
-
جستوجو در متن
-
احمدعلی
فرهنگ نامها
(تلفظ: ahmad ali) (عربی) نامی مرکب برای پسران ، ← احمد و علی .
-
احنف
فرهنگ نامها
(تلفظ: ahnaf) (عربی) کسی که در دین پایدارتر است ؛ (در اعلام) یکی از یاران حضرت علی (ع) .
-
احیا
فرهنگ نامها
(تلفظ: ahyā) (عربی) زندگان ، زندگی ، زندگی از نو ؛ خاندانها ، قبیلهها .
-
اختر
فرهنگ نامها
(تلفظ: axtar) (در نجوم) جرم فلکی ، ستاره ، کوکب ، نجم ؛ (در گیاهی) نام گل و گیاهی است ؛ (در قدیم) در باور قدما ستارهی بخت و اقبال ؛ (در قدیم) سرنوشت ، بخت ، طالع ؛ (در قدیم) پرچم ، عَلَم ، درفش .
-
اخشید
فرهنگ نامها
(تلفظ: axšid) (در اعلام) نام دلاور و راد مردی از طبرستان .
-
اخگر
فرهنگ نامها
(تلفظ: axgar) گُلِ آتش ، پارهی آتش ، شراره ، خردهی آتش ، جرقه ؛ (به مجاز) آتش ؛ (به مجاز) زیبا رو.
-
اخلاص
فرهنگ نامها
(تلفظ: exlās) (عربی) دوستی خالص داشتن ، خلوص نیت داشتن ، عقیده داشتن ، عقیده پاک داشتن ، ارادت صادق داشتن؛ (در تصوف) یک سره روی کردن و پرداختن به خداوند ؛ سورهی صد و دوازدهم از قرآن کریم دارای چهار آیه ؛ (در قدیم) رها کردن ، نجات دادن .
-
ادب
فرهنگ نامها
(تلفظ: adab) دانش ، فضل ، معرفت ، هنر ، حسن معاشرت ، آزرم ، حرمت ، پاس .
-
ادریس
فرهنگ نامها
(تلفظ: edris) (عربی) (در اعلام) نام یکی از پیامبران که در قرآن کریم نیز دو بار ذکرش آمده است . (از این جهت او را ادریس میگفتند که بسیار درس میگفته و بیش از هر چیز به درس دادن اشتغال داشته، در تورات ادریس همان ' اخنوخ ' و ' خنوخ' است).
-
ادهم
فرهنگ نامها
(تلفظ: adham) (عربی) سیاه ، تیرگون ؛ آثار نو ؛ بند و قید ؛ (در اعلام) نام پدرِ ابراهیم (ابواسحاق ابراهیم بن ادم بن منصور بن زید بلخی) معروف به ابراهیم ادهم از بزرگان صوفیه و عرفان .
-
ادیب
فرهنگ نامها
(تلفظ: adib) (عربی) زیرک ، نگاهدارندهی حد همه چیز ؛ با فرهنگ ، دانشمند ؛ خداوند ادب ؛ آن که در علوم ادبی تخصص دارد ، متخصص ادبیات ، سخن دان ، سخن شناس ؛ (در قدیم) آراسته به ارزشهای اخلاقی ، آداب دان ؛ (در اعلام) ادیب پیشاوری ادیب و شاعر (1260 هـ .ق...