کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
به اسارت در آورد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
بهآرا
فرهنگ نامها
(تلفظ: beh ārā) نیکو آرایش شده .
-
بهآفرین
فرهنگ نامها
(تلفظ: beh āfarin) خوب آفریده ، خوش سیما ، خوش منظر .
-
بهثنا
فرهنگ نامها
(تلفظ: beh sanā) بهترین ستایش .
-
بهروان
فرهنگ نامها
(تلفظ: beh ravān) روان شاد .
-
بهستا
فرهنگ نامها
(تلفظ: beh setā) بهترین ستایش کننده .
-
جستوجو در متن
-
برانوش
فرهنگ نامها
(تلفظ: barānuš) (پارسی باستان) (در اعلام) مهندس سپاه رومی در زمان شاپور اول ساسانی که به هنگام اسارت ایرانیان پل شوشتررا ساخت.
-
دلافروز
فرهنگ نامها
(تلفظ: del afruz) (به مجاز) مایهی شادی و خوشی دل ، محبوب و خوشایند ؛ (در قدیم) شاد و خرم ، معشوق ؛ (در اعلام) (در شاهنامه) دل افروز فرخ پی نامِ زنی رومی و ایرانی نژاد که شاپور ذوالاکتاف از اسارت رومیان رهانید و این نام را بر او گذاشت .
-
رکسانا
فرهنگ نامها
(تلفظ: roksānā) (یونانی شده روشنک) روشنک ؛ (در اعلام) نام دختر داراست که اسکندر به موجب وصیت دارا او را به عقد نکاح خود در آورد . ← روشنک .
-
نسیبه
فرهنگ نامها
(تلفظ: nasibe) (عربی) (در قدیم) دارای اصل و نسب ؛ خویشاوند و نزدیک ؛ (در اعلام) نام یک زن صحابی شجاع از بنی نجار که در هنگام ظهور اسلام به پیغمبر اکرم (ص) ایمان آورد و در سلک صحابهی وی در آمد و در جنگها شرکت و مردانه دوشادوش مسلمانان پیکار میکرد .
-
بشر
فرهنگ نامها
(تلفظ: bešr) (عربی) گشاده رویی ؛ (در اعلام) بِشر حافی صوفی معروف که در بغداد میزیست و گروهی از صوفیان را در اطراف خود گرد آورد . گویند وی در آغاز به کار لهو و لعب مشغول بود و بر اثر تذکر موسی بن جعفر (ع) متنبه شد و توبه کرد .
-
گیل
فرهنگ نامها
(تلفظ: gil) مجموعهی طوایفی که در گیلان سکونت داشته و دارند ؛ (در اعلام) نام پسر گیلانشاه ، ملقب به گاوباره سر سلسلهی ملوک گاوباره ، و نام کسی است که کشتیهای ایران را [در مراجعت از یونان] که دچار طوفان شده بودند نجات داد و نزد داریوش اول آورد .
-
فرناز
فرهنگ نامها
(تلفظ: far nāz) [فر = شکوه و جلال که در بیننده شگفتی و تحسین پدید آورد ، زیبایی و برازندگی + ناز = حالت یا رفتاری خوشایند و جذاب همراه با خودنمایی و اِکراه ظاهری ، معمولاً برای جلب توجه دیگری ، کرشمه و غمزه] روی هم به معنای حالت و رفتار توأم با ناز و...