کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بهمن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بهمن
فرهنگ نامها
(تلفظ: bahman) (پهلوی) نیک اندیش ؛ (در گاه شماری) ماه یازدهم از سال شمسی ؛ (در گیاهی) نام گیاهی دو ساله و سبز رنگ با گلی زرد رنگ که ریشهی آن مصرف دارویی دارد ؛ (در قدیم) در فرهنگ ایران قدیم فرشتهای که موکل بر روز و ماه بهمن بوده است ؛ (در قدیم) (در...
-
واژههای مشابه
-
بهمنداد
فرهنگ نامها
(تلفظ: bahman dād) نکو داد ؛ آفریدهی نیک اندش .
-
بهمنزاد
فرهنگ نامها
(تلفظ: bahman zād) نکوزاد ، زاده شده در بهمن ماه ؛ زادهی نیک اندیش
-
جستوجو در متن
-
رشنواد
فرهنگ نامها
(تلفظ: rašnavād) راستگویی ؛ (در اعلام) نام سپهسالار همای چهرآزاد و مادر بهمن .
-
چهرزاد
فرهنگ نامها
(تلفظ: čehrzād) (به مجاز) نژاد و اصیل ؛ (در اعلام) لقبی است که در شاهنامه به همای دختر بهمن داده شده.
-
داراب
فرهنگ نامها
(تلفظ: dārāb) دارنده (= دارا ، داریوش) ، ← دارا و داریوش ؛ (در اعلام) (در شاهنامه) پسر بهمن و همای چهرزاد .
-
بهمنیار
فرهنگ نامها
(تلفظ: bahman yār) دوست و یاورِ نیک منش ؛ بهمن داده (آفریده) ؛ (در اعلام) ابن مرزبان مکنی [کنیه او] به ابوالحسن، شاگرد ابن سینا .
-
بارسین
فرهنگ نامها
(تلفظ: bārsin) (در اعلام) نام یکی از زنان ایرانی ، دختر آردوباز و همسر بهمن (از سرداران ایران) . ]این زن پس از شکست دارا در دمشق اسیر اسکندر شد ، سپس اسکندر با وی ازدواج کرد که پسری به نام هرکول از ایشان متولد گشت[.