کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بزرگ نام پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
ماهآفرید
فرهنگ نامها
(تلفظ: māh āfarid) این واژه به معنی آفریدهی ماه (آفریدهی فرشته نگهبان) است ؛ (در اعلام) نام دختر تور ، نام دختر بزرگ برزین و نام همسر ایرج و مادر بزرگ منوچهر پیشدادی .
-
البرز
فرهنگ نامها
(تلفظ: alburz) (پهلوی) به معنی کوه بلند یا کوه بزرگ؛ نام سلسله جبالی در شمال ایران؛ (در اعلام) نام پهلوانی افسانه ای.
-
اکتای
فرهنگ نامها
(تلفظ: oktāy) (ترکی) (در اعلام) نام پسر چنگیز ؛ (در ترکمنی) نامدار ، مشهور ، بزرگ زاده ، بزرگ منش.
-
کیانوش
فرهنگ نامها
(تلفظ: kiyānuš) بزرگ جاویدان ، از واژهی اوستایی ' کوئی' = بزرگ ، گرامی + اَنوش = بیمرگ ؛ (در اعلام) نیز نام برادر فریدون .
-
بامشاد
فرهنگ نامها
(تلفظ: bāmšād) (اوستایی) شکوهمند ، شاد ؛ (در اعلام) نام نوازنده بزرگ در عهد ساسانیان .
-
شهنام
فرهنگ نامها
(تلفظ: šah nām) بزرگ نام و دارندهی نامِ شاهانه ؛ (به مجاز) نیکنام ، نکونام .
-
آشناس
فرهنگ نامها
(تلفظ: āš(e)nās) (در اعلام) نام فرزند طهماسب و پدر بزرگ گرشاسب .
-
قارن
فرهنگ نامها
(تلفظ: qāran) [شکل پهلوی کلمه ' karin ' است] ؛ (در اعلام) نام یکی از خاندانهای بزرگ عهد اشکانیان است که در زمان ساسانیان نیز دارای اهمیت بوده و افراد بزرگ این خاندان به همین اسم شهرت یافتهاند ؛ نام چند تن از پادشاهان و پهلوانان در ایران باستان .
-
روزبهان
فرهنگ نامها
(تلفظ: ruzbehān) (= روزبه) ، ← روزبه ؛ (در اعلام) نام شیخ شطاح عارف بزرگ قرن ششم .
-
جیحون
فرهنگ نامها
(تلفظ: jeyhun) (عربی) (به مجاز) رود بزرگ ، رود ، (در اصل نام رودی در آسیای میانه) .
-
آریابرزین
فرهنگ نامها
(تلفظ: āriyā barzin) (در اعلام) نام پسر ارتبان و برادر زادهی داریوش بزرگ .
-
پارساکیا
فرهنگ نامها
(تلفظ: pārsā kiyā) (پارسا = آن که از گناه بپرهیزد ، پاکدامن + کیا = کسی که پادشاه بزرگ باشد) ، پادشاهِ بزرگ و پرهیزکار و پاکدامن ؛ (در اعلام) نام یکی از اُمرای درگاه کارکیا.
-
کوشیار
فرهنگ نامها
(تلفظ: kušyār) (= گوشیار )، [از گوش (نام فرشته) + یار (پسوند مبدل ' داد ' به معنی داده)] ، روی هم به معنی داده فرشته ؛ (در اعلام) نام ابوالحسن کیا گوشیار بن لبان باشهری گیلانی منجم بزرگ؛ نام داوری ایرانی در سپاه کیخسرو و در هنگام نبرد با افراسیاب ؛ ]...
-
کیخسرو
فرهنگ نامها
(تلفظ: key xosro(w)) (به مجاز) (در قدیم) پادشاه بزرگ و والامقام و معنی آن (در پهلوی) ' کی نیک نام ' است؛ (در اعلام) نام سومین پادشاه از سلسلهی پادشاهی کیانیان پسر سیاوش و فرنگیس دختر افراسیاب ؛ نام سه تن از پادشاهان سلجوقی آسیای کوچک (صغیر) .
-
برزین
فرهنگ نامها
(تلفظ: barzin) (پهلوی) بالنده (بالنده مهر) فشردهی آذر برزین مهر ؛ نام یکی از آتشکده ی بزرگ ایران.