کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بزرگ تن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
رستم
فرهنگ نامها
(تلفظ: rostam) کشیده بالا ، بزرگ تن ، قوی اندام ؛ (در قدیم) (به مجاز) مرد شجاع و نیرومند ؛ (در اصل) نام پهلوان معروف شاهنامه است .
-
هوتن
فرهنگ نامها
(تلفظ: hotan) (هو = خوب + تن) خوب تن ، نیک اندام ؛ (به مجاز) تندرست و خوش قد و بالا؛ (در پهلوی) به معنی خوب تنیده ، خوب کشیده ، برکشیده ، خوش بالا؛ (در اعلام) یکی از هم پیمانان داریوش بزرگ هخامنشی هنگام حمله به مغان .
-
قارن
فرهنگ نامها
(تلفظ: qāran) [شکل پهلوی کلمه ' karin ' است] ؛ (در اعلام) نام یکی از خاندانهای بزرگ عهد اشکانیان است که در زمان ساسانیان نیز دارای اهمیت بوده و افراد بزرگ این خاندان به همین اسم شهرت یافتهاند ؛ نام چند تن از پادشاهان و پهلوانان در ایران باستان .
-
داریوش
فرهنگ نامها
(تلفظ: dāruš) (= دارا ، دارای ، داراب) به معنی دارندهی نیکی ؛ (در اعلام) نام چند تن از شاهنشاهان هخامنشی. ]داریوش اول یا داریوش بزرگ پسر ویشتاسب ؛ داریوش دوم (اخس) پسر اردشیر اول ؛ داریوش سوم ، نوادهی داریوش دوم[.
-
کیخسرو
فرهنگ نامها
(تلفظ: key xosro(w)) (به مجاز) (در قدیم) پادشاه بزرگ و والامقام و معنی آن (در پهلوی) ' کی نیک نام ' است؛ (در اعلام) نام سومین پادشاه از سلسلهی پادشاهی کیانیان پسر سیاوش و فرنگیس دختر افراسیاب ؛ نام سه تن از پادشاهان سلجوقی آسیای کوچک (صغیر) .