کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بر افراشته پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
سمنبر
فرهنگ نامها
(تلفظ: saman bar) (به مجاز) دارای اندام معطر چون سَمن ، یا دارای اندام سفید و لطیف .
-
سیمینبر
فرهنگ نامها
(تلفظ: simin bar) (در قدیم) (به مجاز) سیم اندام ، دارای اندامی سفید ؛ (به مجاز) زیبا .
-
جستوجو در متن
-
افراخته
فرهنگ نامها
(تلفظ: afrāxte) (صفت مفعولی از افراختن) افراشته ، بالابرده ، برپا شده ، کشیده ، برکشیده.
-
افراشته
فرهنگ نامها
(تلفظ: afrāšte) (صفت مفعولی از افراشتن) بلند ساخته ، برداشته ، بالابرده شده، افراخته .
-
رفیع
فرهنگ نامها
(تلفظ: rafie) (عربی) افراشته ، مرتفع ، بلند ؛ (به مجاز) با اهمیت ، ارزشمند ، عالی .
-
نسترن
فرهنگ نامها
(تلفظ: nastaran) (در گیاهی) گلی شبیه رُز ولی کم پَرتر و کوچکتر از آن به رنگهای صورتی ، سفید یا زرد ؛ گیاه این گل که درختچهای افراشته یا پراکنده از خانوادهی گل سرخ است ؛ (در قدیم) (به مجاز) رخسار و بناگوش معشوق .