کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بر اثر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
سمنبر
فرهنگ نامها
(تلفظ: saman bar) (به مجاز) دارای اندام معطر چون سَمن ، یا دارای اندام سفید و لطیف .
-
سیمینبر
فرهنگ نامها
(تلفظ: simin bar) (در قدیم) (به مجاز) سیم اندام ، دارای اندامی سفید ؛ (به مجاز) زیبا .
-
جستوجو در متن
-
آینام
فرهنگ نامها
(تلفظ: āy nām) (ترکی ـ فارسی) [آی = ماه + نام = (در قدیم) (به مجاز) نشان ، اثر ، صورت ، ظاهر ، مشهور]. روی هم به معنی نشان و اثر ماه ؛ دارای صورت و ظاهر ماه؛(به مجاز) زیبارو.
-
سودمند
فرهنگ نامها
(تلفظ: sudmand) دارای سود ، دارای اثر نیکو ، مفید .
-
شونا
فرهنگ نامها
(تلفظ: šunā) شون (در گیاهی) آقطی (= شون) ؛ (در کردی) ، رد ، اثر .
-
فروزان
فرهنگ نامها
(تلفظ: foruzān) آنچه بر اثر سوختن روشنایی دهد ، فروزنده ، شعلهور ، مشتعل ، روشن ، تابناک ، درخشنده.
-
پرتو
فرهنگ نامها
(تلفظ: parto(w)) شعاعی که از منبع نورانی یا گرما ساطع میشود ، درخشش ، تلألؤ ، روشنایی ؛ (به مجاز) اثر، تأثیر .
-
شهد
فرهنگ نامها
(تلفظ: šahd) (عربی) عصارهی میوه که بر اثر جوشیدن غلیظ شده است ، مادهی قندی مذاب یا مایع ؛ (در قدیم) عسل ؛ (در قدیم) (به مجاز) هر چیز دلپذیر و مطبوع .
-
مهنام
فرهنگ نامها
(تلفظ: mah nām) (مَه = ماه + نام (در قدیم) (به مجاز) = نشان ، اثر ، صورت ، ظاهر) ، نشان و اثرِ ماه ، دارای صورت و ظاهر ماه؛ (به مجاز) زیباروی ماه مانند .
-
موقر
فرهنگ نامها
(تلفظ: movaqqar) (عربی) دارای سنجیدگی در گفتار و کردار چنان که احترام دیگران را جلب کند ، دارای وقار و متانت ، متین ؛ محکم و اثر گذار ؛ (در حالت قیدی) با احترام و وقار .
-
نیک
فرهنگ نامها
(تلفظ: nik) خوب، نیکو؛ (در حالت قیدی) به خوبی ؛ آدم خوب ، شخص صالح ؛ (در قدیم) مفید ، سودمند؛ شایسته ، کامل ؛ خوبی ، نیکی ؛ خوشی ، سعادت ؛ (در نجوم) دارای اثر فرخنده ، سعد .
-
گیرا
فرهنگ نامها
(تلفظ: girā) (به مجاز) فریبنده و زیبا ، خوشایند و جذاب و دلنشین ، و نیز (به مجاز) اثر گذار و مؤثر ، دارای زور و قوت .
-
بشر
فرهنگ نامها
(تلفظ: bešr) (عربی) گشاده رویی ؛ (در اعلام) بِشر حافی صوفی معروف که در بغداد میزیست و گروهی از صوفیان را در اطراف خود گرد آورد . گویند وی در آغاز به کار لهو و لعب مشغول بود و بر اثر تذکر موسی بن جعفر (ع) متنبه شد و توبه کرد .
-
نیرو
فرهنگ نامها
(تلفظ: niru) عاملی که میتوان به وسیلهی آن کاری را انجام داد یا در کسی یا در چیزی اثر گذاشت ، قدرت، توانایی ، قوه ، قدرت بدنی ، زور ؛ (به مجاز) افراد دارای توانایی ؛ (در قدیم) کمک ، یاری ؛ (در قدیم) استعداد ، قابلیت .