کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بخشنده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بخشنده
فرهنگ نامها
(تلفظ: baxšande) (صفت فاعلی از بخشیدن) آنکه چیزی را بیآنکه عوضی بخواهد میبخشد ؛ عطا کننده .
-
جستوجو در متن
-
رادمهر
فرهنگ نامها
(تلفظ: rād mehr) خورشید بخشنده ، بخشنده همچون خورشید .
-
دانیار
فرهنگ نامها
بخشنده
-
کیاراد
فرهنگ نامها
(تلفظ: kiyā rād) (کیا + راد = جوانمرد) ، به معنی جوانمرد بزرگ ، بخشنده و سرور ، پادشاه جوانمرد و بخشنده.
-
راتاناز
فرهنگ نامها
(تلفظ: rātā nāz) بخشنده باشکوه .
-
راد
فرهنگ نامها
(تلفظ: rād) (در قدیم) جوانمرد ، آزاده ، بخشنده ، سخاوتمند .
-
وهاب
فرهنگ نامها
(تلفظ: vahhāb) (عربی) (در قدیم) بسیار بخشنده ؛ از نامها و صفات خداوند .
-
امیراحسان
فرهنگ نامها
(تلفظ: amir ehsān) (عربی) امیر بخشنده ، امیر نیکوکار .
-
آریاراد
فرهنگ نامها
(تلفظ: āriyā rād) آریایی شجاع و دلیر ، آریایی جوانمرد و بخشنده .
-
گهربخش
فرهنگ نامها
(تلفظ: gohar baxš) (مخفف گوهربخش) ، بخشنده ی گوهر؛ (به مجاز) سخاوتمند.
-
امیدبخش
فرهنگ نامها
(تلفظ: om(m)id baxš) امیدوار کننده ، امید بخشنده ، کسی یا چیزی که امیدواری کند ؛ کنایه از حق سبحانه و تعالی.
-
امیرجواد
فرهنگ نامها
(تلفظ: amir javād) (عربی) امیر جوانمرد ، پادشاه راد و بخشنده ، حاکم سخی.
-
امیرعطا
فرهنگ نامها
(تلفظ: amir atā) (عربی) (به مجاز) امیر و پادشاه بخشنده ، پادشاه و حاکم انعام دهنده و ... .
-
امیرمردان
فرهنگ نامها
(تلفظ: amir mardān) (عربی) (به مجاز) پادشاه دلیر و شجاع ، حاکم جوانمرد و بخشنده ، فرماندهی پهلوان و ... .