کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بام دار بوم دار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
گلدوست
فرهنگ نامها
(تلفظ: gol dust) گل + دوست = جزء پسین بعضی از کلمههای مرکب به معنی ' دوست دار' ، محبوب ، معشوق ، گرامی و عزیز، دوست دار گل ، معشوق و محبوبِ زیبای با طراوت چون گل ، گل عزیز و گرامی.
-
دوستار
فرهنگ نامها
(تلفظ: dustār) دوست دار ، دارای علاقه ، علاقهمند .
-
دیار
فرهنگ نامها
(تلفظ: diyār) (عربی) (جمعِ دار) ، سرزمین ، کشور ، موطن ، زادگاه .
-
حلیمه
فرهنگ نامها
(تلفظ: halime) (عربی) (مؤنث حلیم) زن خویشتن دار ، صبور و با تحمل ، دختر بردبار .
-
مهردار
فرهنگ نامها
(تلفظ: mehr dār) (مهر = مهربانی ، محبت + دار) ، دارندهی مهربانی و محبت ؛ (به مجاز) مهربان .
-
برمند
فرهنگ نامها
(تلفظ: barmand) (بَر = سود ، فایده ، سینه ، آغوش ، پهلو + مند (پسوند دارندگی )) ، سودمند ، منفعت دار ، تنومند ، برومند؛ (به مجاز) قوی و نیرومند .
-
روهینا
فرهنگ نامها
(تلفظ: ruhinā) (در قدیم) آهن و فولاد جوهردار ، جنسی از پولاد قیمتی ، آهن گوهر دار ، گوهر آهن .
-
زهیرا
فرهنگ نامها
(تلفظ: zohayrā) (زهیر در عربی = شکوفهدار و درخت پرشکوفه + الف (پسوند نسبت ساز)) ، به معنی شکوفه دار ، درخت شکوفهدار.
-
پرستا
فرهنگ نامها
(تلفظ: parastā) (مخفف واژه پرستار) ، پرستار ، خدمتکار ؛ فرمانبردار و مطیع ، زن و زوجه ی بیمار دار.
-
تلّی
فرهنگ نامها
(تلفظ: telli) (ترکی) موهای پر پشت و بلند ، دختری که گیسوی بلند و زیبا دارد ، زلف دار ، زباندار و سخنور.
-
حلیم
فرهنگ نامها
(تلفظ: halim) (عربی) خویشتن دار، با صبر و تحمل، بردبار؛ از نام ها و صفات خداوند.
-
شیما
فرهنگ نامها
(تلفظ: šimā) (عربی) زن خال دار ؛ (در اعلام) دختر حلیمهی سعدیه خواهر رضاعی نبی اکرم (ص) .
-
آنالی
فرهنگ نامها
(تلفظ: ānāli) (ترکی) [از دو جزء آنا (مادر) + پسوند نسبت ساز (لی)] دارندهی محبت ، برخوردار از محبت مادر؛ مادر دار ، دارای مادر .
-
مهدار
فرهنگ نامها
(تلفظ: meh dār) (مِه = مِهتر ، بزرگتر + دار = سرا ، سرای ، خانه) ، روی هم به معنی مِهتر خانه ، بزرگتر خانه و سرا .
-
زهیْر
فرهنگ نامها
(تلفظ: zohayr) در لغت به معنی شکوفه دار و درخت پر شکوفه است ؛ (در اعلام) از شهدای کربلا ؛ و نیز نام پهلوانی ایرانی و چند تن از مشاهیر .