کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
باد در سر بودن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
کمال
فرهنگ نامها
(تلفظ: kamāl) (عربی) آخرین حد چیزی ، نهایت ، بسیاری ؛ سر آمد بودن در داشتن صفتهای خوب ، بیعیب و نقص بودن ، کامل بودن ؛ خردمندی و دانایی ، فرزانگی ، درایت ؛ کاملترین و بهترین صورت و حالت هر چیز ؛ (در تصوف) رسیدنِ سالک به مقام محو ؛ (در فلسفه) صورت و...
-
ملاحت
فرهنگ نامها
(تلفظ: ma(e)lahat) (عربی) حالتی در چهره که شخص را دوست داشتنی مینماید ، نمکین بودن ، با نمک بودن؛ خوشایند بودن ، دوست داشتنی بودن .
-
صلاح
فرهنگ نامها
(تلفظ: salāh) (عربی) شایسته و مناسب بودن امری با در نظر گرفتن پیامدهای آن ، مصلحت؛ درست کاری، نیکوکاری ؛ (در قدیم) سودمند بودن ، فایده داشتن .
-
لطافت
فرهنگ نامها
(تلفظ: le(a)tāfat) (عربی) لطیف بودن ، نرمی ؛ طراوت و زیبایی ؛ (در قدیم) مهربانی ، لطف ، رأفت ؛ ظریف و حساس بودن ؛ (در قدیم) (به مجاز) نغزی و خوشایندی .
-
تاران
فرهنگ نامها
(تلفظ: tārān) [تار (= تارک) ، تارک سر ، فرق سر + ان (پسوند نسبت)] منسوب به تار ، تارک ، فرق سر ، تارک سر ؛ (به مجاز) بسیار عزیز و گرامی ؛ (در ترکی) زمین گسترده ، مزرعه .
-
نیکی
فرهنگ نامها
(تلفظ: niki) خوب بودن ، خوبی ، نیکوکاری ، احسان ؛(در قدیم) آسایش ، رفاه ، ثواب اُخروی .
-
رجا
فرهنگ نامها
(تلفظ: rajā) (عربی) (در قدیم) امیدوار بودن، امیدواری ، امید ؛ (در عرفان) امیدواری سالک به لطف خدا .
-
عزت
فرهنگ نامها
(تلفظ: ezzat) (عربی) عزیز و گرامی بودن ، سربلندی و ارجمندی در مقابلِ ذلت ؛ احترام ، بزرگداشت ، گرامیداشت ، تکریم ؛ (در قدیم) (به مجاز) خداوند .
-
عصمت
فرهنگ نامها
(تلفظ: esmat) (عربی) معصوم بودن ، بیگناهی ، پاکدامنی ، ناموس و عفت زنان ؛ (در قدیم) نگهداری و محافظت؛ (در فلسفه قدیم) ملکهی اجتناب از گناه .
-
ساره
فرهنگ نامها
(تلفظ: sāre) (عبری) (= سارا ، سارای) به معنی امیرهی من ؛ (در اعلام) زوجه ابراهیم خلیل (ع) و مادر اسحاق (ع) ؛ (در هندی) شاره یا نوعی لباس محلیِ زنان هند و پاکستان که به صورت پارچهای سبک و بلند است و یک سر آن را به دور کمر میپیچند و سر دیگر آن را بر...
-
پیوند
فرهنگ نامها
(تلفظ: peivand) (بن مضارعِ پیوستن)، پیوستن؛ پیوسته بودن دو یا چند کس ؛ ازدواج؛ عهد و پیمان ؛ (در قدیم) خویشی، بستگی؛ (در قدیم) آن که نسبتی دارد یا خویشاوند است ؛ (در قدیم) عهد و پیمان .
-
برکت
فرهنگ نامها
(تلفظ: bare(a)kat) (عربی) فراوانی و بسیاری و رونق ؛ خجستگی ، یمن ، مبارک بودن؛ نعمت های موجود در طبیعت، چنان که نان.
-
مانا
فرهنگ نامها
(تلفظ: mānā) (صفت از ماندن) ماندنی ، پایدار ؛ (در پهلوی) به معنی مانند و مانند بودن است .
-
سرافشان
فرهنگ نامها
(تلفظ: sarafšān) (در قدیم) جنبانندهی سر از ناز و کرشمه و یا از کبر و غرور ؛ (به مجاز) ویژگی کسی که سر می دهد و فداکاری میکند .
-
زوبین
فرهنگ نامها
(تلفظ: zubin) (در قدیم) نوعی نیزهی کوچک با سر دو شاخه و نوک تیز ؛ (در اعلام) نام پسر پیران و نام پسر کاووس .