کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
این و ان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
تیوان
فرهنگ نامها
(تلفظ: tivān) (تیو = طاقت و توانایی + ان (نسبت)) به معنی توانا .
-
ژیکان
فرهنگ نامها
(تلفظ: žikān) [ژیک (کردی) = قطرهی باران + ان (پسوند نسبت)] (به مجاز) زلال و شفاف .
-
فرهان
فرهنگ نامها
(تلفظ: farrehān) (فره + ان (پسوند نسبت)) ، منسوب به فره ، با شکوه و بزرگ .
-
اشکان
فرهنگ نامها
(تلفظ: aškān) (اشک + ان (پسوند نسبت)) ، منسوب به اشک که بانی و مؤسس خاندان اشکانیان بود.
-
برازان
فرهنگ نامها
(تلفظ: barāzān) (براز + ان (پسوند نسبت)) ، منسوب به براز ، منسوب به برازندگی و آراستگی؛ (به مجاز) برازنده؛ نام چند ستاره .
-
بهیان
فرهنگ نامها
(تلفظ: behiyān) (بهی به معنای نیکویی ، خوبی صحت ، تندرستی + ان (پسوند نسبت)) ، روی هم به معنی نیکو و تندرست .
-
کوشان
فرهنگ نامها
(تلفظ: kušān) (از کوش (کوشیدن) + ان (پسوند صفت فاعلی)) ، ← کوشا ؛ به علاوه کوشان نام قوم و سرزمینی است .
-
گلان
فرهنگ نامها
(تلفظ: golān) (گل + ان/ an ـ/ (پسوند نسبت یا نشانهی جمع در فارسی)) ، منسوب به گل ، گلها ؛ (به مجاز) زیبا رو و لطیف .
-
نویان
فرهنگ نامها
(تلفظ: noviyān) [نوی/novi/ = نو بودن ، تازگی ، (در قدیم) (به مجاز) شادابی ، تر و تازگی + ان (پسوند نسبت)] ، منسوب به نوی ، مربوط به نوی ؛ (به مجاز) شاداب و تر و تازه ؛ ( در ترکیِ مغولی) شاهزاده .
-
آذران
فرهنگ نامها
(تلفظ: āzarān) (آذر + ان (پسوند نسبت و علامت جمع)) منسوب به آتش ؛ جمع آذر (آتش) (به مجاز) دارندهی عواطف تند ؛ پر شور و شوق .
-
تاران
فرهنگ نامها
(تلفظ: tārān) [تار (= تارک) ، تارک سر ، فرق سر + ان (پسوند نسبت)] منسوب به تار ، تارک ، فرق سر ، تارک سر ؛ (به مجاز) بسیار عزیز و گرامی ؛ (در ترکی) زمین گسترده ، مزرعه .
-
مهان
فرهنگ نامها
(تلفظ: mahān) (مَه = ماه + ان (پسوند نسبت)) ، منسوب به ماه ؛ (به مجاز) زیبارو ؛ ]چنانچه این واژه مِهان(mehān) تلفظ شود جمع مِه و به معنی بزرگان میباشد[.
-
هرمزان
فرهنگ نامها
(تلفظ: hormozān) (هرمز + ان (پسوند نسبت)) ، منسوب به هرمز ؛ (در اعلام) نام حاکم خوزستان در جنگ بین اعراب و ایران در زمان یزدگرد سوم .
-
برزان
فرهنگ نامها
(تلفظ: borzān) (بُرز = شکوه و جلال ، عظمت ، دارای قدرت ، نیرومند و با شکوه ، فراز + ان (پسوند نسبت))، منسوب به شکوه و جلال و عظمت ، منتسب به قدرتمندی و نیرومندی ؛ قدرتمند ، نیرومند.]این واژه (بُرزان) با کلمهی اوستایی ' بَرزان ' به معنای جایگاه بلند ...
-
رشنان
فرهنگ نامها
(تلفظ: rašnān) (در اوستایی) منسوب به رَشن که در آئین زرتشتی فرشتهی عدالت است و به معنی عادل و دادگر میباشد ؛ (در فارسی) (رَشن = رش و باران + ان (پسوند نسبت)) ، منسوب به رَشن و رَش ، منتسب به باران (اندک) ؛ (به مجاز) با طراوت .