کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ام فرد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
امالبنین
فرهنگ نامها
(تلفظ: ommolbanin) (عربی) مادر پسران ؛ (در اعلام) نام همسر امیرالمؤمنین علی (ع) و مادر حضرت عباس(ع).
-
امسلمه
فرهنگ نامها
(تلفظ: omme salame) (عربی) (در اعلام) نام یکی از همسران پیامبر اکرم (ص) و کنیهی چند تن از دختران امامان معصوم.
-
امفروه
فرهنگ نامها
(تلفظ: omme farve) (عربی) (در اعلام) مادر امام جعفر صادق (ع) ، نام دختر امام موسی بن جعفر (ع).
-
امکلثوم
فرهنگ نامها
(تلفظ: omme kolsum) (عربی) شیر ماده ؛ (در اعلام) نام دختر حضرت محمد (ص) ، نام زینب صغری (س) دختر علی بن ابی طالب (ع) و نام دختر امام حسین (ع).
-
جستوجو در متن
-
پیام
فرهنگ نامها
(تلفظ: payām) الهام ، وحی ، مطلبی که به شکل کلام ، نوشته یا نشانهای از فرد یا گروهی به فرد یا گروه دیگر فرستاده شود.
-
سرگلان
فرهنگ نامها
(تلفظ: sargolān) (سَر = (به مجاز) برتر ، بهتر ، با ارزشترین بخش یا مهمترین فرد + گُلان) ؛ (به مجاز) بهترین از گلها ؛ (به مجاز) با ارزشترین و مهمترین فرد در میان افراد .
-
الناز
فرهنگ نامها
ناز ترین یا محبوب ترین فرد یک قوم یا طایفه
-
حنیفا
فرهنگ نامها
(تلفظ: hanifā) (عربی) مسلمان واقعی ، فرد پای بند به اسلام ، یکتا پرست و موحد .
-
داعی
فرهنگ نامها
(تلفظ: dāei) (عربی) دعاکننده ، دعاگو ، دعوت کننده ؛ (در حقوق) دلیل نهایی که باعث اقدام فرد به عملی قانونی یا غیر قانونی میشود ، غرض .
-
واحده
فرهنگ نامها
(تلفظ: vāhede) (عربی) (مؤنث واحد) آنکه در نوع خود بینظیر و منحصر به فرد است ، یگانه ، بیمثل ، یکتا.
-
یگانه
فرهنگ نامها
(تلفظ: yegāne) صمیمی ، همدل ، یک رنگ ، بیهمتا ؛ بینظیر ، تنها ، منحصر به فرد ؛ (در قدیم) یک ، یکی ، واحد .
-
شمسه
فرهنگ نامها
(تلفظ: šamse) (عربی ـ فارسی) نقش زینتی به شکل خورشید که در تذهیب ، جواهر سازی ، کاشی کاری و مانند آنها به کار میرود ؛ نوعی پارچه ؛ (در قدیم) خورشید ، و (به مجاز) عالیترین و بهترین فرد.
-
پوراندخت
فرهنگ نامها
(تلفظ: purān doxt) (پوران + دخت = دختر) ، دختر سرخ و گلگون ؛ (به مجاز) زیبارو ؛ (در اعلام) (= بوران دخت) دختر خسرو پرویز ملکهی ساسانی و بیست و هشتمین فرد از ساسانیان که یک سال و چهار ماه در ایران سلطنت کرد. [دکتر معین در ذیل واژهی پوران دخت اشاره ...
-
وصال
فرهنگ نامها
(تلفظ: vesāl) (عربی) رسیدن به فرد مطلوب و هم آغوش شدن با او ؛ رسیدن به چیزی و به دست آوردن آن؛ (در تصوف) پیوند با خداوند و رسیدن به مرتبهی فناء فی الله ؛ (در اعلام) میرزا احمد شفیع بن محمد اسماعیل شیرازی (وصال شیرازی) از شاعران ایران در اوایل دورهی...