کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
امید پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
امید
فرهنگ نامها
(تلفظ: om(m)id) آرزو ، انتظار ، رجا ، توقع ، چشمداشت ؛ اشتیاق یا تمایل به روی دادن یا انجام امری همراه با آرزوی تحقق آن .
-
واژههای همآوا
-
عمید
فرهنگ نامها
(تلفظ: amid) (عربی) آن که منصب یا مقامی بزرگ دارد ، رئیس ، حاکم ؛ عنوانی برای مقامات حکومتی در دورهی سامانیان و بعد از آن .
-
جستوجو در متن
-
هیوا
فرهنگ نامها
(تلفظ: hivā) (کردی ، hiwā ) امید .
-
هانا
فرهنگ نامها
امید،بینایی،خواهش،زنهار،داد خواهی
-
امل
فرهنگ نامها
(تلفظ: amal) (عربی) (در قدیم) امید و آرزو.
-
محمدامید
فرهنگ نامها
(تلفظ: mohammad omid) از نامهای مرکب ، ← محمد و امید .
-
ارجا
فرهنگ نامها
(تلفظ: erjā) (عربی) امیدوار کردن ؛ امید بخشی ، به تأخیر انداختن .
-
پژمان
فرهنگ نامها
(تلفظ: pežmān) (در قدیم) غمگین ، دلتنگ ، نا امید.
-
مونا
فرهنگ نامها
تک، یکتا، در متون ایران باستان به مُحبَّت هم معنا شده است گل یاس، امید.
-
هانا
فرهنگ نامها
(تلفظ: hānā) (کردی) زنهار ، دادخواهی ، امید ، بینایی ، خواهش .
-
امیدوار
فرهنگ نامها
(تلفظ: omi(m)dvār) آرزومند ، متوقع ، منتظر؛ ویژگی آن که احساس دلگرم کننده نسبت به برآورده شدنِ خواستههایش دارد ، یا آن که به طور کلی به آینده خوش بین است ؛ (در قدیم) آن که یا آنچه به او (آن) امید وجود دارد ، مایهی امید .
-
امیدبخش
فرهنگ نامها
(تلفظ: om(m)id baxš) امیدوار کننده ، امید بخشنده ، کسی یا چیزی که امیدواری کند ؛ کنایه از حق سبحانه و تعالی.
-
امیدرضا
فرهنگ نامها
(تلفظ: om(m)id rezā) آن که امیدش به رضا (رضای خدا) باشد ؛ امید داشتن به لطف رضا (منظور امام رضا (ع)).