کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
افتادن به جان کسی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
جانتاب
فرهنگ نامها
(تلفظ: jān tāb) فروغ بخش جان؛ (به مجاز) جان افروز . + ن.ک. جان افروز.
-
جانافزا
فرهنگ نامها
(تلفظ: jān afzā) (به مجاز) جان افروز ، ← جان افروز .
-
روانشید
فرهنگ نامها
(تلفظ: ravān šid) جان چون خورشید ، روح چون آفتاب ؛ (به مجاز) جان و روان پاک و مبرا را گویند .
-
روحا
فرهنگ نامها
(تلفظ: ruhā) (عربی ـ فارسی) (روح = جان ، نفس ، روان + الف (اسم ساز)) ، منسوب به جان و روان .
-
مالک
فرهنگ نامها
(تلفظ: mālek) (عربی) آن که صاحب مِلک یا املاکی است ؛ آن که دارنده و صاحب اختیار چیزی یا کسی باشد ؛ از نامها و صفات خداوند ؛ (در ادیان) ملک الموت گیرندهی جان ؛ (در اعلام) نام یکی از یاران امیرالمؤمنین علی (ع) مشهور به مالکِ اشتر .
-
عطا
فرهنگ نامها
(تلفظ: atā) (عربی) بخشیدن چیزی به کسی ، بخشش ، دهش ، انعام ؛ هدیه یا هر چیزی که به کسی بخشیده می شود .
-
بهکام
فرهنگ نامها
(تلفظ: behkām) (به مجاز) کسی که به بهترین وجهی به آرزوی خود رسیده ؛ بهترین کامروا .
-
محبت
فرهنگ نامها
(تلفظ: moha(e)bbat , mahabbat) (عربی) دوست داشتنِ کسی یا چیزی ، مهربان بودن نسبت به کسی یا چیزی ، مِهر ، دوستی؛ (در تصوف) شور و شوق بسیار داشتنِ سالک برای رسیدن به خداوند .
-
اهدا
فرهنگ نامها
(تلفظ: ehdā) (عربی) دادن یا فرستادن چیزی به کسی به عنوان تحفه ، هدیه دادن.
-
بهیاد
فرهنگ نامها
(تلفظ: behyād) (به + یاد) دارندهی بهترین یاد ؛ (به مجاز) کسی که از او به نیکی یاد میکنند .
-
کمند
فرهنگ نامها
(تلفظ: kamand) (به مجاز) آنچه به وسیلهی آن کسی را گرفتار میکنند ، دام ؛ (در قدیم) (به مجاز) گیسو .
-
سودا
فرهنگ نامها
(تلفظ: so(w)dā) (عربی) (به مجاز) فکر ، خیال ، شور و شوق ؛ (در قدیم) (به مجاز) علاقهی شدید به کسی یا چیزی، عشق .
-
کهبد
فرهنگ نامها
(تلفظ: kahbod) (مرکب از ' کَه ' به معنی بوتهی زرگری و ' بُد ' به معنی مخدوم) ، مدیر و مخصوصاً به معنی کسی که مسکوکات [سکهها] را برای جدا کردن خوب از بد آزمایش کند و عموماً به معنی کسی که نیک را از بد و صواب را از خطا تشخیص دهد.
-
اعتبار
فرهنگ نامها
(تلفظ: eetebār) (عربی) اطمینان و اعتماد دیگران دربارهی کسی ؛ ارزش و اهمیت کسی در نزد دیگران ؛ پندگرفتن ، به اندیشه فروشدن ، عبرت گرفتن؛ آبرو ، ارزش ؛ اعتماد ، اطمینان.
-
آریو برزن
فرهنگ نامها
(تلفظ: āriu barzan) (= آریوبرزین) (در اعلام) نام سرداری از سرداران داریوش سوم در هنگام هجوم اسکندر مقدونی به ایران، که شرافتمندانه از جان خود و همراهانش گذشت و تا واپسین دم ایستادگی کرد.