کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اطراف پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
آیلین
فرهنگ نامها
(تلفظ: ylinā) (ترکی) هاله ، اطراف ماه ، هالهی ماه .
-
هاله
فرهنگ نامها
(تلفظ: hāle) (در نجوم) حلقهی نورانی سفید یا رنگی که گاهی گِردِ قرص ماه یا خورشید دیده می شود ؛ حلقه یا حاشیهی تابناکی که در اطراف چیزی به ویژه در اطراف سر مقدسین در نقاشیها دیده می شود ؛ (به مجاز) آنچه گرداگرد چیزی یا جایی را فرا میگیرد .
-
پردیس
فرهنگ نامها
(تلفظ: pardis) (= فردوس) ، بهشت ؛ (در قدیم) (در ساختمان) فضای سبز و گل کاری شدهی اطراف ساختمان.
-
نورافشان
فرهنگ نامها
(تلفظ: nur afšān) (عربی ـ فارسی) آنچه نور به اطراف خود میپراکند ، نور پاش ؛ (در قدیم) نور افشانی کردن.
-
بشر
فرهنگ نامها
(تلفظ: bešr) (عربی) گشاده رویی ؛ (در اعلام) بِشر حافی صوفی معروف که در بغداد میزیست و گروهی از صوفیان را در اطراف خود گرد آورد . گویند وی در آغاز به کار لهو و لعب مشغول بود و بر اثر تذکر موسی بن جعفر (ع) متنبه شد و توبه کرد .
-
آفاق
فرهنگ نامها
(تلفظ: āfāq) (عربی) جمع افق ، عالم ، گیتی ، جهان ؛ کرانههای آسمان ، اطراف ؛ (به مجاز) عالم ظاهر، جهان ماده ؛ (در قدیم) (به مجاز) جهانیان ، همهی مردم جهان .
-
سنبله
فرهنگ نامها
(تلفظ: sonbole) (در گیاهی) نوعی گل آذین که گلهای بدون دُمگل آن در اطراف یک محور جمع میشوند؛ خوشهی بعضی گیاهان مانند گندم و جو ؛ (در نجوم) ؛ صورت ششم از صورتهای فلکیِ منطقه البروج ، واقع در استوای سماوی ، که به شکل دوشیزهای خوشهی سنبل به دست، تجس...