کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
استاد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
معید
فرهنگ نامها
(تلفظ: moeid) (عربی) از نام و صفات خداوند ؛ (در قدیم) آن که در مدرسههای قدیم بعد از استاد درس را برای شاگردان دوباره شرح میداده و یا در غیاب استاد جلسهی درس را اداره میکرده است .
-
داننده
فرهنگ نامها
(تلفظ: dānande) دارندهی علم و توانایی ، دانا؛ (در قدیم) استاد، ماهر حاذق ، واقف و آگاه به امری .
-
آسیم
فرهنگ نامها
(تلفظ: āsim) به لغت زند و پازند استاد عظیم الشأن و بلند مرتبه ؛ (در پهلوی ، asēm) آسیم به معنی سیم و نقره است .
-
ماهر
فرهنگ نامها
(تلفظ: māher) (عربی) آن که در انجام کار و فن هنری استاد باشد و آن را بخوبی انجام دهد ، حاذق ، چیره دست .
-
هربد
فرهنگ نامها
(تلفظ: herbad) (= هیربد) (اوستایی) استاد ، آموزگار ؛ شاگرد ، آموزنده ؛ پیشوای دینی ، موبد موبدان ؛ رئیس آتشگاه .
-
حاذق
فرهنگ نامها
(تلفظ: hāzeq) (عربی) کارآزموده و دارای تجربهی کافی در دانش یا فنی ، چیره دست ، استاد و ماهر ، دارای هوش ، زیرک .
-
فرند
فرهنگ نامها
(تلفظ: ferend) (معرب ' پرند') (استاد هنینگ این ' فرند' را با ' فرند ' معرب ' پرند' که اصلاً به معنی 'حریر گلدار' بوده از یک ریشه میداند .) به علاوه رجوع شود به پرند .
-
مشکان
فرهنگ نامها
(تلفظ: moškān) (سنسکریت ـ فارسی) (مشک + ان (پسوند نسبت)) ، منسوب به مشک (ماده معطر شکم آهو) ؛ (در اعلام) نام پدر بونصر (مشکان) صاحب دیوان رسالت سلطان محمود غزنوی و استاد ابوالفضل بیهقی ؛ (مشکان) نام چند جا و مکان .
-
همام
فرهنگ نامها
(تلفظ: homām) (عربی) دارای مقام و منزلت و فضایل ارجمند ؛ پادشاه بزرگ همت ؛ مهتر دلیر و جوانمرد ؛ سرور بزرگوار ؛ (در اعلام) همام تبریزی از شعرا و سخنگویان نامدار آذربایجان (قرن هشتم هـ .ق) که در غزل سرایی استاد بود .