کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اسایش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
آسایش
فرهنگ نامها
(تلفظ: āsāyeš) (اسم مصدر از آسودن) راحت ، استراحت ، آسانی ، آسودگی ، فراغ ، سکون ، آرام .
-
واژههای همآوا
-
آسایش
فرهنگ نامها
(تلفظ: āsāyeš) (اسم مصدر از آسودن) راحت ، استراحت ، آسانی ، آسودگی ، فراغ ، سکون ، آرام .
-
جستوجو در متن
-
جانافروز
فرهنگ نامها
(تلفظ: jān afruz) (به مجاز) آسایش بخش روان .
-
دلآسا
فرهنگ نامها
(تلفظ: del āsā) (به مجاز) آسایش دهندهی دل ، آرامش دهندهی خاطر .
-
پروا
فرهنگ نامها
(تلفظ: parvā) هراس ، فرصت و زمان پرداختن به کاری ؛ (در قدیم) فراغت و آسایش ؛ (در قدیم) (به مجاز) توجه خاطر ، توجه.
-
آتاناز
فرهنگ نامها
(تلفظ: ātā nāz) (ترکی ـ فارسی) افتخار پدر ، موجب آسایش و شادکامی پدر ، عزیزِ پدر.
-
آرامش
فرهنگ نامها
(تلفظ: ārāmeš) (اسم مصدر از آرامیدن و آرمیدن) ، فراغت ، راحت ، آسایش ، صلح ، آشتی ، ایمنی ، امنیت، سنگینی ، وقار و طمأنینه .
-
آزرم
فرهنگ نامها
(تلفظ: āzarm) داد ، انصاف ، شرم ، حیا ، لطف ؛ (در قدیم) ملایمت ، مهربانی ، ارج و قرب ، ارزش و احترام ، آسودگی ، آسایش .
-
آسا
فرهنگ نامها
(تلفظ: āsā) آسودن ؛ آسایش دهنده ، وقار ، ثبات ، آراینده ؛ (در قدیم) شکل و شمایل .
-
نیکی
فرهنگ نامها
(تلفظ: niki) خوب بودن ، خوبی ، نیکوکاری ، احسان ؛(در قدیم) آسایش ، رفاه ، ثواب اُخروی .
-
الناز
فرهنگ نامها
(تلفظ: elnāz) (ترکی ـ فارسی) مایه افتخار ایل ، باعث فخر و تفاخر شهر و ولایت ، موجب نعمت و رفاه و آسایش.
-
آرام
فرهنگ نامها
(تلفظ: ārām) سکون ، ثبات ، آسایش ، طمأنینه ، صلح ، آشتی ، راحت ؛ (در قدیم) مایهی آرامش ، آرامش بخش ، تسلی بخش.
-
نعمت
فرهنگ نامها
(تلفظ: neemat) (عربی) هر چیزی که باعث شادکامی ، آسایش زندگی و سعادت انسان می شود ؛ (در قدیم) مال ، ثروت ؛ عطا ، بخشش ؛ نیکی ، خوبی ؛ محصول ؛ روزی ، رزق ؛ هدیه ، تحفه ؛ (در قدیم) (به مجاز) غذا .