کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
از آن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
فروتن
فرهنگ نامها
(تلفظ: forutan) آن که خود را از دیگران برتر نداند ، آن که خودپسند نیست ، متواضع .
-
پویا
فرهنگ نامها
(تلفظ: puyā) ویژگی آن که حرکت میکند و دارای استعداد یا توان دگرگونی در جهت برتری و پیشرفت است؛ (در قدیم) آن که برای به دست آوردن چیزی میکوشد، دونده پی چیزی وجویندهی آن.
-
امیدوار
فرهنگ نامها
(تلفظ: omi(m)dvār) آرزومند ، متوقع ، منتظر؛ ویژگی آن که احساس دلگرم کننده نسبت به برآورده شدنِ خواستههایش دارد ، یا آن که به طور کلی به آینده خوش بین است ؛ (در قدیم) آن که یا آنچه به او (آن) امید وجود دارد ، مایهی امید .
-
دیندار
فرهنگ نامها
(تلفظ: din dār) آن که به مبانی دینی اعتقاد دارد و به دستورهای آن عمل میکند ، متدین .
-
زربار
فرهنگ نامها
(تلفظ: zar bār) آن که زر بارد ، زربخش ، آن که زر از دستش بارد و زر بخشد .
-
سامیز
فرهنگ نامها
(تلفظ: sāmiz) فسان ، سنگی که با آن کارد و شمشیر و امثال آن را تیز کنند ، سنگ کارد و تیغ ؛ سامان .
-
بینا
فرهنگ نامها
(تلفظ: binā) (به مجاز) آن که توانایی پیشبینی و سنجش درستِ امور را دارد ، بصیر ؛ آن که میتواند ببیند .
-
عمید
فرهنگ نامها
(تلفظ: amid) (عربی) آن که منصب یا مقامی بزرگ دارد ، رئیس ، حاکم ؛ عنوانی برای مقامات حکومتی در دورهی سامانیان و بعد از آن .
-
سجا
فرهنگ نامها
(تلفظ: sajā) (عربی) (در گیاهی) گیاهی که برگ آن مانند ترب است و گل آن سرخ و شبیه گلنار است .
-
عاقل
فرهنگ نامها
(تلفظ: āqel) (عربی) آن که از سلامت عقل برخوردار است ؛ آن که عقلش خوب کار میکند ؛ دارای بهرهی هوشی بالا ؛ خردمند .
-
گلزاد
فرهنگ نامها
(تلفظ: gol zād) (گل + زاد = زاده) ، آن که چون گل متولد شده ، آن که مادرزاد گل است ؛ (به مجاز) زیبارو و لطیف.
-
ماهر
فرهنگ نامها
(تلفظ: māher) (عربی) آن که در انجام کار و فن هنری استاد باشد و آن را بخوبی انجام دهد ، حاذق ، چیره دست .
-
بدخشان
فرهنگ نامها
(تلفظ: badaxšān) یعنی سرزمین منسوب به بدخش یا بلخش که معادن لعل در آن یافت میشود. بدخشان سرزمینی است در کشورِ افغانستان در قسمت شرقی آن و متصل به ترکستان شرقی ، لعل بدخش یا بدخشان منسوب به این ناحیه است و از قدیم شهرت بسیار داشته است و مرکز آن فیض آ...
-
زیتون
فرهنگ نامها
(تلفظ: za(e)ytun) (عربی) (در گیاهی) میوهی بیضی شکل سفت و گوشتی به اندازهی توت که رنگ آن در مراحل مختلف رشد از سبز تا بنفش و سیاه تغییر میکند و از آن روغن نیز میگیرند ؛ درخت همیشه سبز این میوه که برگ و میوهی آن مصرف دارویی دارد ؛ از واژههای قرآن...
-
گلآرا
فرهنگ نامها
(تلفظ: gol ārā) آن که حرفهاش گل آرایی است ، آن که هنر چیدن و آرایش گلها در یک مجموعه یا قرار دادن آنها در کنار شاخ و برگ و مانند آن به جهت جلوه و زیبایی بیشتر دارد ؛ (در اعلام) نام مادر روشنک بنا بر بعضی از نسخههای شاهنامه .