کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ازادة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
آزاده
فرهنگ نامها
(تلفظ: āzāde) آزاد، اصیل؛ (در قدیم) نجیب، شریف؛ صالح ؛ (در قدیم) ایرانی؛ (در اعلام) نام زنِ چنگ نوازی در زمان بهرام گور .
-
جستوجو در متن
-
رادین
فرهنگ نامها
(تلفظ: rādin) آزادوار ، آزاده ، به مانند آزاده .
-
راد
فرهنگ نامها
(تلفظ: rād) (در قدیم) جوانمرد ، آزاده ، بخشنده ، سخاوتمند .
-
چهرهآسا
فرهنگ نامها
(تلفظ: čehre āsā) (چهره + آسا (پسوند شباهت)) ، اصیل و آزاده .
-
وارسته
فرهنگ نامها
(تلفظ: vāraste) رها شده از تعلقات ، به ویژه تعلقات دنیایی ، آزاده ؛ آزاد ، رها .
-
اسوار
فرهنگ نامها
(تلفظ: asvār) (معرب از پهلوی) سوار؛ عنوانی که ایرانیان باستان به مردان دلیرِ آزاده میدادند؛ در بعضی متون به معنی آزادگان و بزرگان آمده.
-
رادبه
فرهنگ نامها
(تلفظ: rād beh) (راد + به = بهتر) ، روی هم به معنی بهترین جوانمرد ، آزاده و بخشندهی بهتر .
-
آریا
فرهنگ نامها
(تلفظ: āriyā) آزاده ، نجیب ؛ شعبهای از نژاد سفید که از روزگاران بسیار قدیم در ایران ، هند و اروپا ماندگار شدهاند ؛ نژاد هند و اروپایی .
-
آزاددخت
فرهنگ نامها
(تلفظ: āzād doxt) (آزاد + دخت = دختر) ، دختر آزاده و نجیب و اصیل ، دختر شاد و سرافراز .
-
زادان
فرهنگ نامها
(تلفظ: zādān) (زاد = آزاد + ان (پسوند نسبت)) ، منسوب به آزاد ، آزاد و آزاده ؛ (در اعلام) سرسلسلهی زادنیان در عصر رسول اکرم (ص) که بر گروهی از اعراب حکومت میکرده است و او از قبایل معروف قزوین است .
-
حر
فرهنگ نامها
(تلفظ: hor®) (عربی) آزاد ؛ (در قدیم) دارای اعتقاد و رفتار شایسته و بزرگوارانه ، جوانمرد ، آزاده ؛ (در اعلام) نام یکی از یاران امام حسین (ع) در واقعهی عاشورا ، معروف به حُر بن ریاحی
-
آزاد
فرهنگ نامها
(تلفظ: āzād) رها شده از گرفتاری یا چیزی آزار دهنده ، فارغ ، آسوده ، بی دغدغه خاطر ؛ مختار ، صاحب اختیار ؛ (در گیاهی) درخت جنگلی (آزاد درخت) ؛ (در قدیم) نجیب ، شریف ، آزاده ؛ (در قدیم) (شاعرانه) صفتی است برای بعضی گیاهان .
-
کیانوش
فرهنگ نامها
کیانوش نام یکی از شخصیتهای اساطیری ایران در شاهنامهی فردوسی است. او پسر آبتین و فَرانک، و یکی از دو برادر فریدون بود که او را در پیروزی بر ضحاک یاری کرد: برادر دو بودش دو فرخ همال ازو هر دو آزاده مهتر به سال یکی بود ازیشان کیانوش نام دگر نام...