کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ارّه (انواع) پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
الوان
فرهنگ نامها
(تلفظ: alvān) (عربی) رنگها . نوعها ، رنگارنگ ، رنگین ؛ (در قدیم) گوناگون ، گونهگون ؛ (در قدیم) اقسام ، انواع.
-
سوسن
فرهنگ نامها
(تلفظ: susan) (گیاهی) گیاهی پیاز دار و تک لپهای ، با برگهای باریک و دراز که انواع وحشی و پرورشی دارد ؛ گل این گیاه که معمولاً درشت ، خوشهای ، و به رنگ ها و اشکال مختلف است . بعضی انواع آن خاصیت دارویی دارد .
-
سرو
فرهنگ نامها
(تلفظ: sarv) (در گیاهی) هر یک از انواع درختان بازدانه از خانواده مخروطیان که همیشه سبز است ؛ (به مجاز) شاداب و با طراوت .
-
آذرگون
فرهنگ نامها
(تلفظ: āzar gun) به رنگ آتش ؛ (در گیاهی) نام گلی از انواع شقایق که آن را خجسته نیز میگویند؛ شقایق؛ همیشه بهار (گل) .
-
جرجیس
فرهنگ نامها
(تلفظ: jerjis) (عربی) گل سیاه ؛ (در اعلام) نام پیامبری از بنیاسرائیل که به انواع عقوبت او را میکشتند ، باز به امر الهی زنده میشد و امتِ خود را دعوت میکرد .
-
مرصع
فرهنگ نامها
(تلفظ: morassae) (عربی) آنچه با جواهر تزئین شده باشد ، جواهر نشان ؛ (در ادبیات) ویژگی شعری که آرایهی ترصیع در آن بهکار رفته باشد ؛ (در خوشنویسی) یکی از انواع خطوط عربی .
-
مینا
فرهنگ نامها
(تلفظ: minā) پرندهای شبیه سار با پرهای رنگارنگ که به راحتی قادر به تقلید صدای انسان و حیوانات است ، مرغ مقلد ، مرغ مینا ؛ (در گیاهی) گلی معمولاً سفید با گلچههای گل برگی که انواع گوناگون دارد ؛ (در گیاهی) گیاه یک ساله و بوتهایِ این گل با برگهای دن...
-
شب بو
فرهنگ نامها
(تلفظ: šab bu) (در گیاهی) گلی معطر و زینتی در رنگهای مختلف با ساقهی بلند که مصرف دارویی داشته ؛ گیاه این گل که دو ساله یا دائمی و زینتی است و انواع متعدد دارد ، خیری .
-
شمشاد
فرهنگ نامها
(تلفظ: šemšād) (در گیاهی) درختچهای همیشه سبز با انواع مختلف که در حاشیهی باغچهها کاشته میشود ؛ (در قدیم) مرزنگوش ؛ (در قدیم) (به مجاز) شخص خوش قد و قامت و نیز (در قدیم) (به مجاز) زلف و معشوق .
-
مرسل
فرهنگ نامها
(تلفظ: morsal) (عربی) (در ادیان) فرستاده شده (از سوی خدا) ، رسول صاحب کتاب ؛ (در حدیث) ویژگی روایتی که تمام یا بعضی از راویان آن حذف شده باشد ، یا بدون ذکر راویان به امام معصوم نسبت داده شود ؛ (در خوشنویسی) یکی از انواع خطوط عربی ؛ (در مقولهی صفت) ...