کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اره کاری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
حماسه
فرهنگ نامها
(تلفظ: hamāse) (عربی) کاری افتخار آفرین ، نوعی شعر ، دلیری ، شجاعت ، بیباکی .
-
بعثت
فرهنگ نامها
(تلفظ: beesat) (عربی) برانگیختن و به کاری واداشتن ، زنده کردن ، انتصاب پیغمبر اسلام (ص) به مقام نبوت از سوی خداوند .
-
پردیس
فرهنگ نامها
(تلفظ: pardis) (= فردوس) ، بهشت ؛ (در قدیم) (در ساختمان) فضای سبز و گل کاری شدهی اطراف ساختمان.
-
پروا
فرهنگ نامها
(تلفظ: parvā) هراس ، فرصت و زمان پرداختن به کاری ؛ (در قدیم) فراغت و آسایش ؛ (در قدیم) (به مجاز) توجه خاطر ، توجه.
-
شهامت
فرهنگ نامها
(تلفظ: šahāmat) (عربی) بی باکی ، دلیری ، حالت ترس نداشتن از چیزی یا کسی در انجام کاری یا گفتن مطلبی.
-
رایمند
فرهنگ نامها
(تلفظ: rāymand) (رای + مند (پسوند دارندگی)) ، صاحب رأی ، با تدبیر ، عاقل ، خردمند ؛ (در قدیم) آن که عزم و قصد کاری دارد ؛ عزم کننده ، قصد کننده .
-
سامان
فرهنگ نامها
(تلفظ: sāmān) سرزمین ، ناحیه ، محل ، مکان ؛ ترتیب و روش چیزی یا کاری ، ثروت ، دارایی ، قوت ، توانایی ؛ (در قدیم) صبر ، آرام و قرار ؛ (در اعلام) جدِ خاندان سامانی که او را ' سامان خدات' میگفتند .
-
پیمان
فرهنگ نامها
(تلفظ: peymān) قراری که دو یا چند تن میگذارند تا کاری انجام دهند یا تعهدی نسبت به هم یا به کسی داشته باشند ؛ قرار ، عهد.
-
فرصت
فرهنگ نامها
(تلفظ: forsat) (عربی) وقت مناسب برای انجام کاری؛ زمان و وقت ؛ (در اعلام) نام شاعر و ادیب و موسیقیدان معروف ایرانی ملقب به فرصتالدوله شیرازی در قرن سیزدهم ( هـ . ق).
-
کامران
فرهنگ نامها
(تلفظ: kāmrān) (در قدیم) (به مجاز) آن که در هر کاری موفق است ، موفق ؛ خجسته ، مبارک ، مسلط ، چیره؛ (در حالت قیدی) با کامروایی و موفقیت .
-
کرامت
فرهنگ نامها
(تلفظ: ke(a)rāmat) (در تصوف) کاری خارقالعاده ، که به دست اولیا انجام میگیرد ؛ داشتنِ صفات پسندیده ، بزرگواری ، شرافت ، بخشندگی ، سخاوت ؛ (در قدیم) احترام ، عزت ؛ بزرگداشت ، هدیه .
-
شایسته
فرهنگ نامها
(تلفظ: šāyeste) (صفت فاعلی از شایستن) ، دارای ویژگی مطلوب ، مناسب ، سزاوار و در خور ، لایق ؛ دارای تواناییهای لازم برای به دست آوردن چیزی یا انجام دادن کاری .
-
شمسه
فرهنگ نامها
(تلفظ: šamse) (عربی ـ فارسی) نقش زینتی به شکل خورشید که در تذهیب ، جواهر سازی ، کاشی کاری و مانند آنها به کار میرود ؛ نوعی پارچه ؛ (در قدیم) خورشید ، و (به مجاز) عالیترین و بهترین فرد.
-
صلاح
فرهنگ نامها
(تلفظ: salāh) (عربی) شایسته و مناسب بودن امری با در نظر گرفتن پیامدهای آن ، مصلحت؛ درست کاری، نیکوکاری ؛ (در قدیم) سودمند بودن ، فایده داشتن .
-
مختار
فرهنگ نامها
(تلفظ: moxtār) (عربی) آن که در انجام دادن یا انجام ندادنِ کاری آزاد است ، صاحب اختیار در مقابل مجبور؛ (در قدیم) انتخاب شده ، برگزیده شده ؛ (در قدیم) گزیده ، ممتاز ، عالی .