کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ارزوی چیزی را داشتن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
اعتماد
فرهنگ نامها
(تلفظ: eetemād) (عربی) باور داشتن و صحیح دانستنِ چیزی یا کسی ، پشتگرمی ؛ عقیده و نظر ، ایمان به حقانیت دین اسلام .
-
الفت
فرهنگ نامها
(تلفظ: olfat) (عربی) خو گیری ، انس ، محبت ، دوستی ، همدمی ، عادت کردن به کسی (چیزی) همراه با دوست داشتن ِاو (آن).
-
احترام
فرهنگ نامها
(تلفظ: ehterām) (عربی) حرمت داشتن، محترم بودن؛ حرمت، پاس، بزرگداشت؛ رفتار و گفتاری که نشان دهندهی بزرگداشت و اهمیت دادن به کسی یا چیزی است .
-
بصیرت
فرهنگ نامها
(تلفظ: basirat) (عربی) بینایی ؛ (به مجاز) آگاهی داشتن از امری و جزئیات آن را در نظر داشتن ، آگاهی و دانایی؛ (در تصوف) نیروی باطنی که سالک با آن حقایق و باطن امور و اشیا را در می یابد.
-
بخشنده
فرهنگ نامها
(تلفظ: baxšande) (صفت فاعلی از بخشیدن) آنکه چیزی را بیآنکه عوضی بخواهد میبخشد ؛ عطا کننده .
-
زیور
فرهنگ نامها
(تلفظ: zivar) (سغدی) آنچه با آن چیزی یا کسی را آرایش کنند ، پیرایه .
-
ستار
فرهنگ نامها
(تلفظ: sattār) (عربی) آنکه چیزی را پوشیده و در پرده میدارد ، پوشنده ، از نامهای خداوند .
-
هبه
فرهنگ نامها
(تلفظ: hebe) (عربی) دادن چیزی به کسی بدون دریافت چیزی در مقابل آن ؛ بخشش ؛ عطا و (در فقه و حقوق) ، عقدی که در آن شخصی مالی را بدون دریافت چیزی به دیگری واگذار میکند ؛ هِبه در میتولوژیِ [اسطوره شناسیِ] یونان نماد مؤنث جوانی و شکوفایی شناخته شده است .
-
کمال
فرهنگ نامها
(تلفظ: kamāl) (عربی) آخرین حد چیزی ، نهایت ، بسیاری ؛ سر آمد بودن در داشتن صفتهای خوب ، بیعیب و نقص بودن ، کامل بودن ؛ خردمندی و دانایی ، فرزانگی ، درایت ؛ کاملترین و بهترین صورت و حالت هر چیز ؛ (در تصوف) رسیدنِ سالک به مقام محو ؛ (در فلسفه) صورت و...
-
ایما
فرهنگ نامها
(تلفظ: imā) (عربی) چیزی را با حرکتِ دست یا چشم و ابرو نشان دادن ، اشاره ؛ بیان موضوعی به طور رمز یا خلاصه .
-
خالق
فرهنگ نامها
(تلفظ: xāleq) (عربی) آنکه کسی یا چیزی را پدید میآورد ، به وجود آورنده ، آفریننده ؛ از نامهای خداوند.
-
صفا
فرهنگ نامها
(تلفظ: safā) (عربی) داشتن رفتار و کرداری همراه با دوستی و صمیمیت ، یکرنگی ، خلوص و صمیمیت ؛ (در اعلام) نام جایی در مکه در دامنهی کوه ابوقبیس که حاجیان سعی خود را در آنجا تکمیل میکنند ؛ (در عرفان) پاکی در برابر کدورت را می گویند در اصطلاح یعنی پاکی ...
-
هاله
فرهنگ نامها
(تلفظ: hāle) (در نجوم) حلقهی نورانی سفید یا رنگی که گاهی گِردِ قرص ماه یا خورشید دیده می شود ؛ حلقه یا حاشیهی تابناکی که در اطراف چیزی به ویژه در اطراف سر مقدسین در نقاشیها دیده می شود ؛ (به مجاز) آنچه گرداگرد چیزی یا جایی را فرا میگیرد .
-
سامان
فرهنگ نامها
(تلفظ: sāmān) سرزمین ، ناحیه ، محل ، مکان ؛ ترتیب و روش چیزی یا کاری ، ثروت ، دارایی ، قوت ، توانایی ؛ (در قدیم) صبر ، آرام و قرار ؛ (در اعلام) جدِ خاندان سامانی که او را ' سامان خدات' میگفتند .
-
شمایل
فرهنگ نامها
(تلفظ: šamāyel) (عربی) ظاهر کسی یا چیزی ، شکل و صورت ؛ (در قدیم) خویها ، خصلتهای نیکو و پسندیده؛ (در عرفان) اندک جذبهی الهی را گویند که گاه هست و گاه نیست تا سالکِ مغرور ، مغلوب شود.