کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
أُهِلَّ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
نزهتالزمان
فرهنگ نامها
(تلفظ: nozhatozzamān) موجب خوشی و شادمانی اهل زمانه .
-
امیرعرفان
فرهنگ نامها
(تلفظ: amir erfān) (عربی) فرمانروای آگاه ، امیر و پادشاه عارف ، حاکمی که اهل شناختن حق تعالی است و....
-
پارسان
فرهنگ نامها
(تلفظ: pārsān) ( پارس + ان (پسوند نسبت)) ، منسوب به پارس ، پارسی ، اهل پارس ، از مردم پارس .
-
پارسیا
فرهنگ نامها
(تلفظ: pārsiyā) منسوب به پارسی ، (منسوب به قوم پارس) ؛ پارسی ، اهل پارس ، از مردم پارس .
-
پارسینا
فرهنگ نامها
(تلفظ: pārsinā) ( پارسی + نا (پسوند نسبت ساز)) ، منسوب به پارسی ؛ پارسی ، اهل پارس ، از مردم پارس .
-
صداقت
فرهنگ نامها
(تلفظ: se(a)dāqat) (عربی) راستی و درستی ؛ (در عرفان) نزد اهل سلوک پایداری دل در وفا و جفا و منع و عطا است.
-
صوفیه
فرهنگ نامها
(تلفظ: sufiy(y)e) (عربی) (در تصوف) پیروان طریقه و مسلک تصوف ، اهل تصوف ، متصوفه ؛ پایتخت بلغارستان .
-
مشهور
فرهنگ نامها
(تلفظ: mašhur) (عربی) معروف ، بسیار شناخته شده ، شهرت یافته ، نام آور ، نامی ؛ (در حدیث) ویژگی حدیثی که جماعتی از اهل حدیث ان را روایت کردهاند .
-
شیدا
فرهنگ نامها
(تلفظ: šeydā) عاشق ، دلداده ؛ (در قدیم) آشفته و پریشان ؛ (در عرفان) شدت غلیان عشق و عاشقی را گویند، در این مقام عاشق خود را فراموش میکند . اهل جذبات را نیز شیدا گویند .
-
مکیه
فرهنگ نامها
(تلفظ: makkiy(y)e) (عربی) (مؤنث مکی) ، مربوط یا متعلق به مکه ؛ اهل مکه ؛ سورههایی از قرآن مجید که در مکه نازل شده است.
-
رازی
فرهنگ نامها
(تلفظ: rāzi) (در قدیم) منسوب به ری ، اهل ری ؛ (در اعلام) لقب دانشمند و طبیب مشهور ایرانی (محمد بن زکریای رازی) ؛ ]این نام با کلمهی عربی ـ فارسی رازی به معنای بنایی و معماری هم آوا و هم نویسه میباشد[.
-
فرزدق
فرهنگ نامها
(تلفظ: farzdaq) (عربی) ریزهی نان ، پارههای خمیر ، گردهی نان که در تنور افتد ؛ (در اعلام) لقب همام بن غالب بن صعصعهی تمیمی ، شاعر مشهور عرب که نسبت به اهل بیت پیغمبر (ص) ارادتی خاص داشت و در وصف ایشان شعر میسرود .
-
یغما
فرهنگ نامها
(تلفظ: yaqmā) (ترکی) غارت ، تاراج ، مالی که از غارت به دست آمده است ، غنیمت ؛ نام شهری قدیمی و نیز قومی در آسیای میانه که زنان آن به زیبایی مشهور بودهاند. [اهل یغما (به مجاز) زیبا روی] ؛ (در اعلام) یغمای جندقی از شاعران معروف قرن سیزدهم هجری.