کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آرزومند پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
حنّان
فرهنگ نامها
(تلفظ: hannān) (عربی) آرزومند ، مشتاق ؛ بخشاینده ، بسیار مهربان ، نوحه و زاری کننده ؛ از نامهای خداوند.
-
شائق
فرهنگ نامها
(تلفظ: šā’eq) (عربی) (= شایق) ، کسی که شخص به دیدن او مشتاق باشد ، راغب ، مشتاق ، آرزومند ، خاطرخواه .
-
کامین
فرهنگ نامها
(تلفظ: kāmin) (کام = آرزو ، اراده ، قصد ، لذت ، خوشی ، توانایی ، معشوق + ین (پسوند نسبت)) به معنی آرزومند ، صاحب اراده و قصد ، توانا و ... .
-
مهرکام
فرهنگ نامها
(تلفظ: mehr kām) (مهر = مهربانی ، محبت + کام = آنچه خواستهی دل است ، آرزو) ، خواهندهی مهربانی و محبت ، آرزومند محبت .
-
امیدوار
فرهنگ نامها
(تلفظ: omi(m)dvār) آرزومند ، متوقع ، منتظر؛ ویژگی آن که احساس دلگرم کننده نسبت به برآورده شدنِ خواستههایش دارد ، یا آن که به طور کلی به آینده خوش بین است ؛ (در قدیم) آن که یا آنچه به او (آن) امید وجود دارد ، مایهی امید .
-
مهکام
فرهنگ نامها
(تلفظ: meh kām) (مِهکام) ]مِه = مهتر ، بزرگتر + کام = (در قدیم) (به مجاز) آن که وصالش مورد آرزوست ، معشوق[ ، معشوقِ مهتر و بزرگتر ؛ ویژگی آن که دارای ارزش و اعتبار است و دیگران آرزومند اویند .
-
مشتاق
فرهنگ نامها
(تلفظ: moštāq) (عربی) دارای شوق ، بسیار مایل ، آرزومند ؛ (به مجاز) عاشق ؛ (در عرفان) مشتاق کسی است که به نهایت عشق و شیفتگی رسیده است و در نزد ایشان اشتیاق یعنی شوق به لقاء حق میباشد ؛ (در اعلام) میر سیدعلی حسینی اصفهانی معروف به مشتاق از شعرای قرن ...