کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آتشکده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
آذرنوش
فرهنگ نامها
(تلفظ: āzar nuš) در شاهنامه ' نوش آذر ' آمده و آن نام آتشکدهای است در بلخ که زرتشت در آنجا به دست یک تورانی کشته شد ؛ نام آتشکدهی دوم از جملهی هفت آتشکدهی فارسیان .
-
نوشآذر
فرهنگ نامها
(تلفظ: nuš āzar) (= آذرنوش) نام آتشکدهی دوم از هفت آتشکده پارسیان ، (آذرمهر بُرزین یا آذربُرز بُرزین) .
-
برزین
فرهنگ نامها
(تلفظ: barzin) (پهلوی) بالنده (بالنده مهر) فشردهی آذر برزین مهر ؛ نام یکی از آتشکده ی بزرگ ایران.
-
آذرباد
فرهنگ نامها
(تلفظ: āzar bād) پابنده و نگهبان آتش ؛ (در اعلام) نام موبدی که بانی آذربایجان بوده است ؛ نام آتشکدهای در تبریز .
-
مهرین
فرهنگ نامها
(تلفظ: mehrin) (مهر + ین (پسوند نسبت)) ، منسوب به مهر . مهر ؛ به علاوه نام آتشکدهای در قم ؛ نام بنا و ناحیهای در اصفهان .
-
برزو
فرهنگ نامها
(تلفظ: borzu) (اوستایی) تنومند ، بلند پایه ؛ (در اعلام) نام پسر سهراب پسر رستم زال در روایات ملی؛ نام آتشکدهی عهد ساسانی در استان مرکزی .
-
آذر
فرهنگ نامها
(تلفظ: āzar) (پهلوی) (در قدیم) آتش ، نار ؛ ماه نهم از سال شمسی ؛ (در قدیم) (گاه شماری) نام روز نهم از ماه شمسی در ایران قدیم ؛ (در قدیم) (به مجاز) آتشکده ؛ فرشته نگهبان آتش نزد ایرانیان باستان .
-
آذرشب
فرهنگ نامها
(تلفظ: āzar šab) تصحیف آذرشُست است و آن به معنی شسته در آتش باشد و نام سمندر و پنبه کوهی باشد؛ (در اعلام) فرشتهی موکل آتش که پیوسته در آتش است ؛ نام آتشکدهای که گشتاسب در بلخ بنا نهاد ؛ برق .
-
هیربد
فرهنگ نامها
(تلفظ: hirbad) (اوستایی) آموزگار ، معلم ، شاگرد ، آموزنده ؛ رئیس آتشکده ؛ (در ادیان) پیشوای دینی در دین زرتشتی ؛ (در اعلام) نام دانایی پاکدل که کلید دار سراپرده کاووس بود .