کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
یک دست پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
مصافحه
واژگان مترادف و متضاد
۱. روبوسی، معانقه ۲. دست دادن، دست یکدیگررا فشردن
-
مچ
واژگان مترادف و متضاد
۱. فاصله بین ساعدوکفدست، بند دست، بند پا ۲. استخوان ۳. مفصلمیان دستوساق دست
-
تمسخر کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. دست انداختن، دست گرفتن ۲. بهمسخره گرفتن، ریشخند کردن، مسخره کردن، استهزا کردن ≠ تحسین کردن
-
رجل
واژگان مترادف و متضاد
پا ≠ دست، ید
-
باز یافتن
واژگان مترادف و متضاد
۱. دوباره پیدا کردن، پیدا کردن، دوباره به دست آوردن، دوبارهیافتن ≠ گم کردن، از دست دادن ۲. استحصال کردن ۳. بازیابی کردن ۴. درک کردن، فهمیدن
-
دست
واژگان مترادف و متضاد
۱. ید ۲. ارتباط، تبانی، رابطه ۳. تسلط، قدرت
-
ست
واژگان مترادف و متضاد
۱. دست ۲. سری ۳. گیم، دور بازی
-
مترتب شدن
واژگان مترادف و متضاد
حاصل شدن، به دست آمدن، نتیجه شدن، منتجشدن
-
مشت
واژگان مترادف و متضاد
۱. پنجه دستگرهشده ۲. ضربه دست گرهشده
-
بازیچه
واژگان مترادف و متضاد
۱. اسباببازی، عروسک، لعبت، ملعبه ۲. آلت دست، مسخره، مضحکه
-
پنجه
واژگان مترادف و متضاد
۱. برثن، چنگال، چنگول، مخلب ۲. دست
-
توسل جستن
واژگان مترادف و متضاد
متوسلشدن، دست به دامان شدن، تشبث کردن
-
تهکم
واژگان مترادف و متضاد
۱. ریشخند، استهزا، مسخره، تمسخر ۲. دست انداختن
-
ید
واژگان مترادف و متضاد
۱. دست ۲. سلطه، قدرت، نفوذ ۳. ارتباط، رابطه
-
حاصل گشتن
واژگان مترادف و متضاد
۱. کسبشدن، به دست آمدن، حاصل شدن، تحصیلشدن ۲. مهیا شدن، فراهم شدن