کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گرم گرم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
میلیگرم
واژگان مترادف و متضاد
یکهزارم گرم
-
میلیگرم
واژگان مترادف و متضاد
یکهزارم گرم
-
حاره
واژگان مترادف و متضاد
گرم، سوزان، گرمسیری
-
بااحساس
واژگان مترادف و متضاد
پرحرارت، پرشور، گرم ≠ بساحساس
-
سوزنده
واژگان مترادف و متضاد
داغ، سوزان، گرم، محترق، ملتهب
-
طبخ دادن
واژگان مترادف و متضاد
۱. حرارت دادن، گرم کردن ۲. پختن
-
تابیدن
واژگان مترادف و متضاد
۱. درخشیدن، رخشیدن، روشن شدن ۲. حرارت یافتن، گرم شدن ۳. گداختن، گرم کردن ۴. تاب آوردن، بردباری کردن، تحمل کردن، طاقت آوردن ≠ برنتافتن ۵. به هم پیچاندن، پیچ دادن، پیچ و تاب دادن، تاب دادن، تافتن ۶. گرم شدن ۷. اعراض کردن، برتافتن،
-
تفتن
واژگان مترادف و متضاد
۱. تافتن، گرم شدن ۲. سرخشدن، گداختن، گداخته شدن
-
خونگرم، خونگرم
واژگان مترادف و متضاد
باحرارت، بامحبت، باعاطفه، عطوف، رئوف، گرم، مهربان ≠ خونسرد
-
حار
واژگان مترادف و متضاد
۱. داغ، سوزان ۲. حاره، گرمسیری ≠ سردسیری ۳. گرم ≠ بارد، سرد
-
حرارت دادن
واژگان مترادف و متضاد
۱. گرم کردن، تفت دادن ۲. دما دادن، گرما دادن ۳. گرما بخشیدن، حرارت بخشیدن ۴. شور وهیجان بخشیدن
-
داغ
واژگان مترادف و متضاد
۱. حار، سوزان، سوزنده، گرم ۲. علامت، لکه، مهر، نشان، نشانه ۳. اندوه، عزا، غم ≠ سرد
-
حمیم
واژگان مترادف و متضاد
۱. دوست، شفیق، مهربان، یار ۲. خویش، خویشاوند، قریب، قوم، وابسته ۳. گرم، صمیم ۴. خوی، عرق
-
سوزان
واژگان مترادف و متضاد
۱. آتشین، حار، داغ، سوزنده، گرم، محترق، مشتعل، ملتهب ۲. تبدار ≠ بارد ۳. پرسوزوگداز، پرسوز، سوزناک ۴. شدید، زایدالوصف
-
تاباندن
واژگان مترادف و متضاد
۱. تابانیدن، نورافکندن ۲. گرم کردن، داغ کردن ۳. تاباندن، تابدادن، رشتن ۴. چرخاندن، چرخانیدن ۵. پیچدادن، پیچوتاب دادن ۶. پیچاندن