کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کمزور پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کمزور
واژگان مترادف و متضاد
بیجان، بیقوت، ضعیف، ناتوان، نزار ≠ پرزور، زورمند
-
جستوجو در متن
-
خوشبنیه
واژگان مترادف و متضاد
سالم، تندرست، قوی، قویبنیه ≠ کمبنیه، کمزور، ضعیف
-
بیقدرت
واژگان مترادف و متضاد
بیقوه، ضعیف، کمزور، ناتوان ≠ توانا، قدرتمند
-
پرزور
واژگان مترادف و متضاد
۱. پرتوان، زورمند، قدرتمند، قوی، نیرومند ۲. شدید ≠ کمزور
-
نزار
واژگان مترادف و متضاد
بیجان، ضعیف، فگار، کمزور، لاغر، مردنی، منهوک، ناتوان، نحیف ≠ قوی
-
ضعیف
واژگان مترادف و متضاد
بیحال، بیقدرت، خفیف، راجل، زار، زبون، سست، عاجز، فرسوده، قاصر، کمزور، لاغر، ناتوان، نحیف، نزار ≠ قوی
-
پیل، ≠ قوی
واژگان مترادف و متضاد
۱. برومند، پراستقامت، پرتوان، تند، تنومند، توانا، توانمند، دلیر، زفت، زورمند، قادر، قلچماق، نیرومند ۲. سخت، شدید ≠ ضعیف، کمزور
-
سست شدن
واژگان مترادف و متضاد
۱. ضعیفشدن، ناتوان گشتن، بیرمق شدن، کمزور شدن ۲. درماندن، واماندن، از کار افتادن ۳. دلسردشدن، مایوس شدن، نومید شدن ۴. مردد شدن، تردید داشتن ۵. کاهلی کردن، تنبلی کردن، مسامحه کردن ۶. شل شدن، کند شدن
-
عاجز
واژگان مترادف و متضاد
۱. بیچاره، بیحال، خسته، درمانده، راجل، زبون، زمینگیر، ضعیف، فرومانده، کمزور، مانده، ناتوان، هاژ ۲. بیکفایت، نالایق ۳. اعمی، علیل، کور، نابینا ≠ قادر
-
ناتوان
واژگان مترادف و متضاد
۱. بیحال، بیزور، درمانده، رنجور، زبون، سست، ضعیف، عاجز، علیل، کمزور، مریض، نحیف، نزار ۲. عنین ۳. فرسوده، قاصر، کاهل، کمجثه ≠ توانمند
-
تنومند
واژگان مترادف و متضاد
۱. پرزور، توانا، پرقوت، قدرتمند، زورمند، قوی ≠ کمزور، ناتوان ۲. بزرگ، بزرگجثه، تناور، جسیم، چاق، ستبر، عظیمالجثه، فربه، قویهیکل، کلان ≠ لاغر، نزار