کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کارگزاری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کارگزاری
واژگان مترادف و متضاد
عاملی، کارگشایی، ماموریت، مباشرت
-
جستوجو در متن
-
نمایندگی
واژگان مترادف و متضاد
۱. آژانس، شعبه ۲. وکالت ۳. کارگزاری
-
آژانس
واژگان مترادف و متضاد
۱. شعبه، نمایندگی ۲. عامل، کارگزاری ۳. خبرگزاری
-
مباشرت کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. نظارت کردن ۲. کارگزاری کردن، پیشکاری کردن ۳. عمل کردن، انجام دادن، ورزیدن ۴. جماع کردن، همخوابگی کردن، همآغوشی کردن
-
ماموریت
واژگان مترادف و متضاد
۱. رسالت، مسئولیت ۲. نقش، وظیفه ۳. تصدی، خدمت ۴. عاملی، عاملیت، کارگزاری، وکالت ۵. کارمندی، گماشتگی
-
مباشرت
واژگان مترادف و متضاد
۱. آرمش، جماع، همخوابگی، مباضعت، مجامعت، نزدیکی ۲. جماع کردن، آرمیدن ۳. کارگزاری، تصدی، سرپرستی، نظارت ۴. نظارت کردن ۵. اقدام کردن، پرداختن