کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پیش خدمت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای همآوا
-
پیشخدمت
واژگان مترادف و متضاد
پادو، پیشکار، خادم، ، خدمتکار، خدمتگزار، فراش، مستخدم، نوکر ≠ ارباب
-
جستوجو در متن
-
سربازی کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. خدمت کردن، خدمت وظیفه انجام دادن ۲. جانفشانی کردن، جانبازی کردن، سر باختن، فداکاری کردن
-
سرویسدهی
واژگان مترادف و متضاد
سرویسرسانی، خدمت، خدمترسانی
-
منتظر خدمت
واژگان مترادف و متضاد
معلق، برکناری (موقت)
-
سرویس
واژگان مترادف و متضاد
۱. خدمت، خدمات کار، وظیفه ۲. ماموریت ۳. دست، دستگاه ۴. وسیلهنقلیه ویژه ۵. خدمت بها ۶. تعمیر، بازبینی ۷. سازمان، دائره، موسسه
-
حاضریراق
واژگان مترادف و متضاد
آماده، حاضر به خدمت، حاضررکاب، مهیا، گوشبهفرمان
-
حضانت
واژگان مترادف و متضاد
پرستاری، تیمار، تیمارداری، خدمت، دایگی، زواری
-
پرستاری
واژگان مترادف و متضاد
توجه، تیمار، حضانت، خدمت، مراقبت، نگهداری
-
خلع شدن
واژگان مترادف و متضاد
برکنار شدن، معزول شدن، منفصل از خدمت شدن، مخلوعشدن ≠ منصوب شدن
-
تیمارداشت
واژگان مترادف و متضاد
۱. پرستاری، تیمار، بیمارداری ۲. خدمت، مراقبت، مواظبت ۳. غمخواری
-
خدمت
واژگان مترادف و متضاد
۱. پرستش ۲. طاعت ≠ خیانت ۳. پرستاری، تیمار ۴. اطاعت، فرمانبری ۵. بندگی، چاکری، خدمتکاری، نوکری ۶. پست، شغل، کار، ماموریت ۷. حضور، محضر، پیشگاه، ملازمت، نزد ۸. تعظیم، کرنش ۹. جناب، حضرت، سرکار ۱۰. نظاموظیفه، سربازی
-
خادم
واژگان مترادف و متضاد
آغا، برده، بنده، پرستار، پیشکار، چاکر، خدمتکار، خدمت کننده، خدمتگر، خدمتگزار، غلام، مددکار، مستخدم، نوکر ≠ مخدوم، آقا، ارباب
-
شغل
واژگان مترادف و متضاد
۱. پیشه، حرفه، سمت، کار، کسب، مقام، منصب ۲. مشغله ۳. اشتغال، خدمت، عمل، فعل، وظیفه
-
ماموریت
واژگان مترادف و متضاد
۱. رسالت، مسئولیت ۲. نقش، وظیفه ۳. تصدی، خدمت ۴. عاملی، عاملیت، کارگزاری، وکالت ۵. کارمندی، گماشتگی