کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پیش ایستادن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
ایستادن
واژگان مترادف و متضاد
قیام ≠ جلوس، نشستن
-
ستادن
واژگان مترادف و متضاد
۱. ایستادن ۲. ستدن، گرفتن، ستاندن ≠ نشستن
-
قیام
واژگان مترادف و متضاد
۱. اغتشاش، انقلاب، خیزش، رستاخیز، شورش، نهضت ۲. ایستادن، برخاستن، بلندشدن ≠ قعود
-
متوقف شدن
واژگان مترادف و متضاد
۱. ایستادن، از حرکت باز ماندن، پارک شدن، راکد ماندن ۲. تعطیل شدن ۳. دچار وقفه شدن
-
ساکن شدن
واژگان مترادف و متضاد
۱. سکناگزیدن، جا گرفتن، مسکن گزیدن، اقامت کردن، متوطن شدن، مقیم شدن، مستقر شدن، استقراریافتن، ماندگار شدن ۲. ایستادن، متوقف شدن، بیحرکت ماندن ۳. آرام شدن، تسکین یافتن
-
بازماندن
واژگان مترادف و متضاد
۱. ازکار ماندن، جداماندن، دنبال افتادن، عقب افتادن، عقبماندن، واپس ماندن ۲. ایستادن، توقف کردن، متوقف شدن ۳. خسته شدن، کوفته شدن ۴. بهجا گذاشتن، به جای ماندن، پس ماندن
-
بند آمدن
واژگان مترادف و متضاد
۱. راهبندانشدن ۲. بسته شدن، سد شدن، مسدود شدن ≠ باز شدن ۳. باز ایستادن، قطع شدن، متوقفشدن، موقوف شدن ۴. از کار افتادن، از حرکتبازماندن، بیحرکت شدن
-
به پا خاستن
واژگان مترادف و متضاد
۱. ایستادن، برخاستن، بلند شدن ≠ نشستن ۲. شورش کردن، شوریدن، طغیان کردن، عصیان ورزیدن ≠ تسلیمبودن ۳. انقلاب کردن، قیام کردن، نهضت کردن ≠ تسلیم شدن
-
برخاستن
واژگان مترادف و متضاد
۱. ایستادن، بهپاخاستن، برپا شدن، بلند شدن ۲. بیدار شدن ۳. بردمیدن، سر زدن ۴. برآمدن، طلوع کردن ۵. شوریدن، شورش کردن، طغیان کردن، عصیان کردن، قیام کردن ۶. متصاعد شدن ۷. پدیدآمدن، آغاز شدن، در گرفتن ۸. پیش آمدن، اتفاق افتادن،
-
بلند شدن
واژگان مترادف و متضاد
۱. ایستادن ≠ نشستن ۲. برخاستن، پا شدن ≠ نشستن، فرود آمدن ۳. دراز شدن، قد کشیدن ۴. رشد کردن ۵. برپا شدن ۶. متصاعد شدن ۷. اوجگرفتن، صعود کردن ۸. برافراختن، برافراشتن ۹. بیدار شدن ۱۰. طولانی شدن