کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پس باز پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
حساب پس دادن
واژگان مترادف و متضاد
۱. ارائه کردن (عملکرد)، پاسخگو بودن، توضیحدادن ۲. مجازات شدن، کیفر یافتن
-
بچه پس انداختن
واژگان مترادف و متضاد
بچه درست کردن، زاییدن، بچه راه انداختن، زادوولد کردن، بچه آوردن
-
تقاص پس دادن
واژگان مترادف و متضاد
مجازات شدن، تاوان دادن، مکافات دیدن ≠ تقاص گرفتن
-
جستوجو در متن
-
بسته
واژگان مترادف و متضاد
۱. قفل، مقفل ≠ باز ۲. محدود، محصور، مسدود ≠ آزاد، باز، نامحدود ۳. دلمه، لخته، منعقد ۴. منجمد، یخزده ۵. گرفته ۶. مقید ۷. جعبه، محموله، ملفوفه ۸. بند، عدل ۹. بستگی، تابع، منوط، وابسته ۱۰. افسونشده ۱۱. عنین ≠ باز ۱۲. تعطیل ≠ باز
-
طبقزن
واژگان مترادف و متضاد
همجنس باز (زن)، سحاقه، سعتری
-
شاهباز
واژگان مترادف و متضاد
باز، شاهین، شهباز، طرلان، قوش
-
گشادن
واژگان مترادف و متضاد
افتتاح، باز کردن، گشودن، ≠ بستن
-
هم
واژگان مترادف و متضاد
بازهم، باز، حتی، نیز، همچنین
-
نیز
واژگان مترادف و متضاد
ایضاً، باز، هم، همان، همچنین
-
بند آمدن
واژگان مترادف و متضاد
۱. راهبندانشدن ۲. بسته شدن، سد شدن، مسدود شدن ≠ باز شدن ۳. باز ایستادن، قطع شدن، متوقفشدن، موقوف شدن ۴. از کار افتادن، از حرکتبازماندن، بیحرکت شدن
-
حاده
واژگان مترادف و متضاد
۱. بسته ≠ منفرجه، باز ۲. قائمه
-
حجر
واژگان مترادف و متضاد
۱. باز داشتن، منع کردن محجورسازی ۲. منع
-
چشموگوشبسته
واژگان مترادف و متضاد
بیاطلاع، ناهشیار ≠ چشموگوش باز، هشیار، هوشیار، مواظب
-
روشن کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. افروختن ۲. باز کردن، راهانداختن